واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 295
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
caverna 2, cavern 2
حفره یا فضایی در بدن که ممکن است توخالی یا توپُر باشد
← غار مرده
غاری که در آن رطوبت وجود دارد و غارنهشته‏ها (speleothems) در آن رشد می‌کنند متـ . غار فعال active cave
active cave
← غار زنده
غاری که براثر فرایندهای آتشفشانی ایجاد شده باشد
غاری که در آن رطوبت وجود ندارد و غارنهشته‏ها (speleothems) در آن رشد نمی‌کنند متـ . غار خشک dry cave
نوعی غار یخساری با چند متر ارتفاع و عرض که نزدیک به انتهای یخسار تشکیل می‌شود
cavernitis
التهاب جسم غاری آلت تناسلی مردان
speleothem, flowstone, dripstone flowstone, dripstone
سنگ کلسیم‌کربناتی نهشته‌شده در غارها
مهمان‌خانه‌ای که در سازند طبیعی غارها ساخته می‌شود
cavernous
1. دارای غار یا حفره‌های توخالی؛ مربوط به غار 2. ویژگی صدای برآمده از حفرات مرتعش غاری‌شکل
Anser erythropus
گونه‏ای از تیرۀ اردکیان و راستۀ غازسانان با پیشانی شیب‏دار و حلقۀ چشمان زرد و پاهای قرمز
گونه‏ای کوچک جثه از اردکیان و راستۀ غازسانان با بدن حنایی یا قهوه‏ای روشن و بال‌های سفید
گونه‏ای از اردکیان و راستۀ غازسانان با بدن خاکستری و طوق تیرۀ مایل به قرمز
Anser cygnoides
گونه‏ای بزرگ از اردکیان و راستۀ غازسانان با گردن نسبتاً دراز و پاهای بلند و پرهای خاکستری روشن
Anseriformes
پرندگانی با بدن بزرگ و گردن بلند که آروارۀ پایینشان صاف و آروارۀ بالایشان مخروطی است
ذرات ریز گردوخاک معلق در هوا
ذرات ریز گردوخاک یا نمک پراکنده در بخشی از جوّ
غبار یا خاکستر یا دیگر مواد بسیار ریزی که معمولاً پس از فوران‌های آتشفشانی در جوّ معلق می‌شوند
ابری از غبار که صفحۀ منظومۀ شمسی را فراگرفته است و باعث ایجاد نور منطقـه‌البروجی می‌شود
fugitive dust
غباری که از قسمت‌های دیگر سامانۀ خروجی به‌غیراز دودکش خارج می‌شود
نشستن ذرات موجود در هوا با نیروی وزن خود بر سطوح گوناگون
diamond dust
ذرات بسیار ریز بلور یخ که از آسمانِ ظاهراً بدون ابر می‏ریزد
lingual glands
غدد بزاقی فرعی زبان
پوش‌چنگاری که منشأ آن بافت غده‌ای است
← پوش‌چنگار انگوره‌ای
mucinous adenocarcinoma, mucinous carcinoma, colloid carcinoma, colloid cancer
نوعی پوش‌چنگار غده‌ای که ترشح لیزینه‌ای زیادی دارد
papillary adenocarcinoma, polypoid adenocarcinoma
نوعی پوش‌چنگار غده‌ای که تودینه‌ای تشکیل‌شده از برآمدگی‌های انگشت‌مانند دارد
gastric adenocarcinoma, gastric carcinoma, adenocarcinoma of the stomach
پوش‌چنگار غده‌ای بسیار شایعی که از دیوارۀ معده منشأ می‌گیرد
نوعی پوش‌چنگار غده‌ای که در تنۀ مثانه ایجاد می‌شود و معمولاً پوشیده از لیزابه است