واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 295
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
mob violence
اقداماتی غیرقانونی و خشونت‌بار که غوغاطلبانِ عوام‌فریب درپی تهییج عواطف مردم انجام می‌دهند
جمعیتی نامنظم و متمرد و هیجانی
← ستارۀ غول
blue giant
ستاره‌ای پُرجِرم با دمایی در حدود سی‌هزار کلوین و درخشندگی (luminosity) بیش از ده‌هزار برابر خورشید که مرحلۀ هیدروژن‌سوزی را به‌ پایان رسانده و در نمودار اِچ‌آر از رشتۀ اصلی جدا شده است
red giant
ستاره‌ای که در مرحله‌ای از تحول است که در طی آن منبسط و سرد می‌شود و در آسمان به رنگ سرخ دیده می‌شود
رشد غیرعادی بدن براثر ترشح بیش‌ازاندازۀ هورمون رشد
ساختار تلماسۀ بادی غول‌آسایی که ممکن است ارتفاع آن حدود 400 متر و طول دامنۀ آن بیش از 600 متر باشد
گودال رُمبشی بزرگی در قلۀ آتشفشان که دارای شکلی مدور و در برخی موارد کمی کشیده است و ابعاد آن چند برابر مجراهای درون آن است
غول‌دهانه‌ای که در نتیجۀ از بین رفتن بخش بالایی مخروط آتشفشانی براثر انفجار به وجود می‌آید
غول‌دهانه‌ای که براثر رُمبش سقف یک انباشتگاه ماگما به وجود می‌آید متـ . غول‌دهانۀ فرونشستی subsidence caldera
غول‌دهانه‌ای که براثر فرسایش و بازشدگی یک غول‌دهانه یا فرسایش یک مخروط آتشفشانی به وجود می‌آید
← غول‌دهانۀ رُمبشی
یاخته‌ای بزرگ که عموماً بیشتر از یک هسته دارد
غیبت بدون اجازه
ویژگی تولیدمثلی که فقط به قابلیت‌های یک والد وابسته است و در آن کامه و لقاح نقشی ندارند
کسی که کاری را از روی علاقه انجام دهد و شغل اصلی او نباشد
non-edaphic
ویژگی موادی که به خاک زراعی مربوط نیستند
ungrammatical
ویژگی جمله‏ای که با قواعد دستور زبان مطابقت ندارند متـ . نادستوری
فرایند زدودن اجزای فعال از یک محیط خورنده برای کاهش میزان خورندگی محیط متـ . واکنانش
← اتاق غیرقابل‌فروش
non-lateral
همخوانی که کناری نیست
non-contagious
ویژگی بیماری‌ای که مسری نیست
de-arming, safing
تغییر وضعیت سلاح یا مهمات از حالت آماده‌به‌آتش به حالت ضامن متـ . ضامن کردن
1. شهروندی که جز نیروهای مسلح نیست 2. آنچه با نیروهای مسلح ارتباط مستقیم ندارد
در موسیقی آوازی، ویژگی‌ای موسیقایی که در آن پنج یا شش نت با هر هجا همراهی می‌کنند