واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 3088
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
facilitation
فرایندی که در آن یک گونة درحال‌تحول زیستگاه را به‌نحوی تغییر می‌دهد که امکان حضور و گسترش گونه‌های دیگر فراهم می‌شود
facilitation strategy
راهبردی که به‌منظور آماده‌ شدن برای گفت‌وگوی جاری و مدیریت آن به کار ‌رود
تسهیلاتی ویژه برای پاسخ‌گویی به نیازهای خاص مهمانان توان‌خواه (معلول)
facing
نگاه کنید به : face orientation
سوزنی که دو مسیر واگرا را به هم متصل می‌کند
facioplegia, facial paralysis
فلج اعصاب صورت
facsimile
نگاه کنید به : fax 1
برگه‌ای که خلاصه‌ای از اطلاعات مهم دربارۀ یک کالای مصرفی یا خدماتی یا یک نهاد در آن به اطلاع مخاطبان می‌رسد
fact sheet/ factsheet
برگه‌ای حاوی نکات کلیدی و خلاصه‌ای از اطلاعات دربارۀ موضوعی خاص که عموماً به قصد اطلاع مخاطبان تهیه می‌شود
facteur (fr.)
نگاه کنید به : postman
facteur des postes (fr.)
نگاه کنید به : postman
factitious disorder
تولید عمدی علائم یا نشانه‌های جسمی یا روانی یا تظاهر به داشتن آنها که در آن هدف فرد اتخاذ نقش بیمار است بدون انگیزه‌های بیرونی نظیر نفع مادی یا شانه خالی کردن از مسئولیت‌های قانونی
factitive verb
نگاه کنید به : causative verb
چندجمله‏ای یا عددی که چندجمله‏ای یا عدد مفروضی بر آن بخش‏پذیر باشد
factor analysis
روشی چندمتغیره برای تحلیل رابطۀ میان مجموعۀ بزرگی از اقلام یا شاخص‌ها برای تعیین عامل‌ها یا بعد فضای زمینه‌ای داده‌ها
درآمد حاصل از فروش خدمات عوامل تولید
factorial design
طرحی که در آن در هر بار تکرار آزمایش، تمام ترکیب‌های ممکن سطح‌های عامل بررسی می‌شوند
factorial n
حاصل‌ضرب اعداد صحیح از 1 تا n متـ . فاکتوریل n
factorizable algebra
جبری که هر عضو آن را بتوان به‌صورت حاصل‌ضرب دو عضو آن جبر نوشت
نوشتن یک عدد یا چندجمله‏ای به‌صورت حاصل‏ضرب چند عدد یا چندجمله‏ای متـ . عامل‏یابی
factory area
نگاه کنید به : viroplasm
factory end, manufacturer's end
یکی از دو انتهای قوطی که از ابتدا در کارخانۀ قوطی‌سازی به بدنه وصل می‌شود
بازدید گردشگران از کارخانه‌ها برای مشاهدۀ فرایند تولیدات آنها
factsheet
نگاه کنید به : fact sheet
factsheet
نگاه کنید به : fact sheet
factsheet
نگاه کنید به: fact sheet
facture (fr.)
نگاه کنید به : reciept
ناحیه‏ای روشن و داغ بر سطح نورسپهر که به دلیل ظهور لکه‏های خورشیدی در نورسپهر به وجود می‏آید و ظهور آن بسته به میزان فعالیت خورشید است
موجوداتی که بقا و رشد آنها هم در غیاب و هم در وجود اکسیژن محلول میسر باشد
ریزاندامگانی که در هر دو شرایط هوازی و بی‌هوازی قادر به زندگی است