واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2318
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
فرمان حرکت به جلو با نصف دورِ ممکن موتور
half and half cream
نگاه کنید به : half cream
half and half cream
نگاه کنید به : half cream
فرمان حرکت به عقب با نصف دورِ ممکن موتور
half barré
نگاه کنید به : petit-barr� (fr.)
half board, demi-pension, Modified American Plan
تعرفۀ اتاق با در نظر گرفتن قیمت صبحانه و ناهار یا شام متـ . نیمه‌کامل
half cadance, semi-cadence, half close
فرودی که از پیوند آکورد هر درجه با آکورد درجۀ پنجم حاصل می‏شود
half close vowel
نگاه کنید به : close-mid vowel
half cream, half and half cream
مخلوطی از شیر و خامه حاوی 10/5 تا 18 درصد چربی
half fallow
نگاه کنید به : summer fallow
half flexed burial
نگاه کنید به : semi-flexed burial
خفتی که برای ساختن آن سر طناب را از میان حلقه‌ای که با خود طناب ایجاد شده است رد می‌کنند
half mark
نگاه کنید به : index mark
قیمتی معادل نصف قیمت معمول
half reaction
نیمی از یک واکنش اکسایش ـ کاهش که تنها بخشی از یک واکنش اکسایش یا کاهش را نشان می‌دهد
مرحله‌ای که در آن کِشَند در میان فراکِشَند و فروکِشَندِ پس‌ازآن قرار دارد
half time
نگاه کنید به : halftime
half time
نگاه کنید به: halftime
half toroidal continuously variable transmission, half toroidal CVT
نوعی جعبه‌دندة پیوسته که در آن تغییر نسبت‌سرعت از طریق جابه‌جایی دو نیم‌چنبرة شلجمی‌شکل، میان دیسک‌های ورودی و خروجی انجام می‌شود
half welding bead technique
نوعی فن بازپخت مهره‌ای که در آن برای اثربخشی بازپخت لایۀ دوم بر روی لایۀ اول، نصف ضخامت اولین لایه با سنگ‌زنی برداشته می‌شود متـ . فنّ نیم‌مهره half-bead technique
راه‏بندی که فقط نصف عرض راه را در هر طرف تقاطع سواره‏رو و راه‏آهن می‏بندد
half-batter kerb
نوعی جدول راسته که اندک انحنایی در رأ‌س دارد و برای ایمن‌سازی پیاده‌رو در برابر ورود احتمالی وسیلۀ نقلیه‌ای که از مسیر منحرف می‌شود به کار می‌رود
half-bead technique
← فنّ جوشکاری نیم‌مهره
الکترود واحدی که در یک محلول برق‌کاف قرار گرفته است
half-cell potential 1
half-cell potential 2
در پیل‌های برق‌شیمیایی/ الکتروشیمیایی، پتانسیل الکتریکی حاصل از واکنش کلی پیل که می‌توان آن را به‌صورت حاصلِ‌جمع پتانسیل‌های دو نیم‌پیل مربوط به آند و کاتد در نظر گرفت
دو واکنش جداگانه و هم‌زمان آندی و کاتدی در سطح الکترود، درنتیجۀ غوطه‌ور شدن آن الکترود در برق‌کاف برای اندازه‌گیری پتانسیل الکترود
half-diminished seventh chord
آکوردی که به‌ترتیب از دو فاصلۀ سوم کوچک و یک فاصلۀ سوم بزرگ متوالی تشکیل می‌شود متـ . آکورد هفتم کاسته ـ کوچک diminished-minor seventh chord
half-duplex communications
نگاه کنید به : two-way communications
ویژگی تخمدانی که گل‌بنه و کاسبرگ‌ها و گلبرگ‌ها و پرچم‌ها به میانۀ آن متصل‌اند