واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2855
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
افزاره یا نرم‌افزاری برای جلوگیری از دسترسی غیرمجاز
لایه‌ای در شبکة بلوری که دو حوزة مغناطیسی را از هم جدا می‌کند متـ . دیوارة حوزه domain wall
← دیوارة بلوخ
hatch coaming, coaming
دیواره‌ای در اطراف دهانة انبار برای جلوگیری از نفوذ آب و تقویت سازه و نصب درهای انبار بر روی آن
fire bulkhead,fire-proof bulkhead,fire-resisting bulkhead
هریک از دیواره‌ها در شناور که بر طبق قوانین ایمنی و نجات جان انسان در دریا باید در دماهای معین جلو نفوذ آتش را بگیرد
partition 2
دیواری ثابت و نازک برای تقسیم کردن اتاقی بزرگ به بخش‌های کوچک‌تر
گونه‏ای نقاشی که بر روی دیوارهای آهکی و گچی و با رنگ‌های محلول در آب انجام می‏شود
fresco 2, buon fresco, true fresco
روشی در نقاشی دیواری بر روی گچ و آهک مرطوب با رنگ‌های محلول در آب
[حمل‏ونقل دریایی] هرنوع دیوارة عمودی در شناور [حمل‏ونقل هوایی] بخشی از سازۀ اصلی در تنه یا اتاقک خلبان که نقش آن استحکام‌ بخشیدن به تنه و جدا کردن دو یا چند بخش از یکدیگر است‌
جدار جداکنندۀ دو حفره
بخشی از تایر که بین شانه و طوقه قرار دارد
مربوط به دیواره
1. زائده‌ای دیوارمانند که از مرجان‌های زنده و بقایای استخوانی اندامگان‌های آب‌سنگ‌ساز (reef-building organisms) تشکیل می‌شود و مانعی در برابر محیط پیرامون محسوب می‌شود 2. صخره‌ای عمودی که در زیر سطح آب‌سنگ‌ها و زوائد مرجانی و در امتداد آنها قرار دارد
container end wall, container end panel, end panel, end wall
هریک از دو دیواره‌ای که در چارچوب‌های انتهایی بارگُنج محاط است
سطحی که مانع از تبادل گرما بین سامانه و محیط پیرامون آن است
بخش خارجی سیلندر، به‌ویژه در موتورهای هواخنک که انتقال حرارت از محفظۀ سیلندر به محیط خارج ازطریق آن انجام می‌شود
هریک از دیواره‌هایی که حفرۀ دندان تراش‌خورده را در بر می‌گیرد و براساس سطحی از دندان که در مقابل آن قرار گرفته است نام‌گذاری می‌شود
سطح داخلی سیلندر
watertight bulkhead
در سازۀ کشتی، دیواره‌ای که ضدآب باشد
دیواره‌ای بدون درز که فشار هوای داخل هواگَرد را حفظ می‌کند
مرز بین هر سامانه و محیط اطراف که انتقال گرما از آن امکان‌پذیر است
لبۀ بادپناه اَبر کلاهکی پوشنی کوهساری که از سوی بادپناه سد کوهستانی دیده می‌شود متـ . کرانۀ گرم‌باد foehn bank
یکی از دیواره‌های حفره که به‌صورت عمودی و در مجاورت بافت مغزه‌ای قرار دارد
یکی از دیواره‌های حفره که موازی سطح بَرهمایی است و مغزۀ دندان را در سطحی عمود بر محور طولی دندان پوشانده است
ساختمان نسبتاًّ سختی که بر روی غشای درون‏یاخته‏ای برخی از یاخته‏ها قرار گرفته است و کار حفاظت و شکل‏دهی آنها را بر عهده دارد
مجموعه‌ای متشکل از چند نمایشگر متصل‌به‌هم که صفحه‌ای بزرگ و یکپارچه‌ برای پخش تصویر ایجاد کرده‌اند
ادارۀ امور کشور ازطریق تشکیلات متمرکز و مرتبط، براساس نظام سلسله‏مراتبی اداری
bureaucrat
کارمند دفتری دولت که به‌شدت پای‏بند قواعد اداری باشد
1. سطحی که دو محیط نوری مختلف را از هم جدا می‏کند 2. واحد توان هم‌گرایی یا واگرایی در اجزا و سامانه‏های نوری، برابر با عکس فاصلۀ کانونی برحسب متر
وسیله‏ای الکترونیکی برای یک‏طرفه کردن جریان الکتریکی