واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 4822
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
electrostatic, electrostatical
مربوط به ایستابرق متـ . الکترواستاتیکی
نـوعی روش هوادهی واداشته (forced aeration) در فرایند پوسش که در آن از طریق لوله‌های مشبک واقع در زیر پشته، با یک دمنده،‌ هوا را از درون پشته عبور می‌دهند
orthostatic
مربوط به وضعیت قائم بدن
stele, stela
یادمانی سنگی یا به‌ندرت چوبی، به‌صورت ایستاده‌، که اغلب بر روی آن نقش یا نوشته وجود دارد
ایستاسنگی دارای نقوش و نوشته‌هایی آمرزش‌طلبانه و رستگاری‌جویانه برای مردگان در محلی قابل‌دسترس در آرامگاه‌های مصری و امریکای مرکزی و در برخی تمدن‌های دیگر
ایستاسنگی به‌نشانۀ ارادت فرد برپادارندۀ آن به خدا یا خدایان خاص
ایستاسنگی، معمولاً در معابد یا مکان‌های رسمی، برای یادبود واقعه‌ای ویژه یا اعلام فرمان شاهانه
موج ایستاده‌ای در یک حوزة بسته یا نیم‌بسته که حرکت آونگ‌وار آن پس از اتمام نیروی اولیه ادامه دارد
بستی بی‌انعطاف یا انعطاف‌پذیر برای تثبیت بخش‌های شکسته یا دررفتۀ بدن
پره‏های ثابت در توربین یا موتورهای توربینی
نصب بست برای تثبیت بخش‌های شکسته یا دررفتۀ بدن
منابع خودادراک‌شدة پایداری در کارراهة فردی
ایستانه‌ای که علاوه بر محکم نگه داشتن اندام، امکان حرکت صحیح نیز به آن می‌دهد
ایستانه‌ای که در شکستگی فک، دندان‌ها را در جای خود نگه می‌دارد
هریک از ایستانه‌های کوچکی که قطعات شکسته‌شدۀ اندام‌ حرکتی را کنار یکدیگر نگه می‌دارد
ایستانه‌ای که اندام‌ حرکتی شکسته‌بندی‌شده را در هوا معلق نگه می‌دارد تا ضربه نخورد
ثابت و بی‏حرکت ماندن بالگَرد در هوا
← ایستایی‏شناسی
شاخه‏ای از علم مکانیک که به مطالعۀ نیرو یا نیروهای مؤثر بر اجسام درحال‌تعادل می‏پردازد متـ . ایستایی 2
stopway, over run
منطقۀ مستطیل‏شکل مشخصی در انتهای باند پرواز و در مسیر برخاست هواپیما که برای متوقف کردن هواپیما، در صورت انصراف از برخاست، پیش‏بینی شده است
محل استقرار مجموعه‏ای از سلاح و جنگ‏افزار و رادار که توان عملیاتی مستقل دارد
مکانی دور از خیابان برای سوار و پیاده شدن یا تغییر وسیله
bus stop, transit stop 1
محوطه‏ای که در آن مسافران برای سوار شدن به‌وسیلۀ نقلیه و پیاده شدن از آن انتظار می‏کشند و معمولاً علائمی برای مشخص کردن محل ایستگاه در آنجا نصب می‏شود
all-stop station
ایستگاهی در سامانۀ حمل‏ونقل با واحدهای سریع‏السیر که تمامی واحدهای حمل‏ونقل در آن توقف می‏کنند
ایستگاهی برای کسب داده‌های اقلیم‌شناختی
second-order climatological station
ایستگاه هواشناسی که در آن دیدبانی فشار جوّ، دما، رطوبت، باد، اَبر، مقدار بارش، بیشینه و کمینۀ دما، ساعات آفتابی و وضع هوا دو بار در روز انجام می‌شود
ایستگاه هواشناسی مشابه ایستگاه اقلیم‌شناسی درجۀ دو که در آن تنها یک بار در روز و تعداد کمتری از داده‌ها و عناصر اندازه‌گیری می‌شود
ایستگاه هواشناسی که در آن ثبت خودکار یا خوانش ساعتی فشار جوّ، دما، رطوبت، باد، آفتاب، بارش، مقدار و نوع ابر و وضع هوا انجام می‌شود
ایستگاه مشترک بین دو یا چند خط که در آن مسافران از خطی به خط دیگر منتقل می‌شوند
ایستگاهی که در آن فقط دیدبانی بارش صورت می‌گیرد