واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2568
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
I magnitude
قدر عبوری از پالایۀ آی
I-head engine
نگاه کنید به : pushrod engine
گشتی که در آن گردشگر، پیش از بازدید حضوری یا در حین بازدید، با مراجعه به وبگاهی در اینترنت گشت شنیداری مورد علاقۀ خود را بارگیری (download) می‌کند
I.B.W
نگاه کنید به : ideal body weight
← خدمات اَبری زیرساخت
IAM
سوءتغذیۀ ناشی از دریافت بیش‌ازحد یا ناقص یک یا چند مادۀ مُغَذی که در نتیجۀ بی‌دقتی یا ضعف عملکرد کارکنان درمانی رخ می‌دهد
IB
نگاه کنید به : information behaviour
← گُنجایة واسط فله‌ای
IBC tote
IBS
IBS
رژیم غذایی با هدف بهبود یا تسکین عوارض نشانگان رودۀ تحریک‌پذیر
IC 2220
نگاه کنید به : Toby Jug Nebula
IC 5146
نگاه کنید به : Cocoon Nebula
ice
شکل جامد و بلوری آب در جَوّ به‌صورت بلورهای برف و تگرگ و گویچه‌یخ
فرایندی که در آن لایه‌ای از یخ بر روی اجسام جامدی که در معرضِ بارش یخ‌زن یا مه اَبَرسرد یا قطرک‌های اَبر قرار دارند تشکیل می‌شود
بازه‌ای گسترده در دوره‌های زمین‌شناسی که در طی آن ورقه‌های حجیمی از یخ در بخش‌های زیادی از زمین تشکیل شد
لنگری که برای بستن شناور در آب‌های یخ‏بسته به کار می‌رود
نواری طولانی از تخته‌یخ‌های (ice floes) موازی با لبۀ یخ‌تود اصلی و جدا از آن
ice bay, ice bight
تورفتگی خلیج‌گونه در لبۀ تخته‌یخ (ice floe) یا رَف‌یخ بزرگ
ice bight
نگاه کنید به : ice bay
منطقۀ نسبتاً روشن سطح زیرین اَبر که براثر بازتاب نور از یخ ایجاد میشود
ice breaker
نوعی کشتی با دماغه و سازه و ماشین‌آلات ویژه برای شکستن یخ سطح دریا و باز کردن راه برای سایر شناورها
ice breakup
فروپاشی پوشش یخ خشکی یا رودخانه یا آب‌های ساحلی در نتیجۀ فرایندهای گرمایی و مکانیکی