واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 1929
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
مولکول رِنایی که الگوی ویرایش رِناپ قرار می‌گیرد
خدماتی که راهنما به گردشگران و جهانگردان در گشت‌ها عرضه می‏کند
تابلویی برای اطلاع‌رسانی به استفاده‌کنندگان از راه درمورد جهت، فاصله، مقصد، مسیر و محل خدمت‌رسانی متـ . تابلوی راهنمای مسیر
هر ستارۀ پرنوری در آسمان که از آن به‌عنوان مرجعی برای یافتن مکان ستاره‌های کم‌نورتر استفاده می‌شود
در سامانه‏های جابه‏جایی، معبری که فقط وسایل نقلیۀ خاص در آن رفت‏وآمد می‏کنند
guided tour, conducted tour
گشت برنامه‏ریزی‌شده‏ای که در آن راهنما گردشگران را همراهی می‌کند
خط یا ردیفی از چراغ‌های نصب‌شده بر روی باند و خزش‌راه که خلبان هواگَرد در هنگام خزش باید آن را مبنا قرار دهد
وسیله‌ای در تلسکوپ که در جریان عکس‌برداری امکان دنبال‌ کردن ستارۀ راهنما را فراهم می‌کند
guidespeak
نگاه کنید به : commentary 2
عمل تنظیم دقیق تلسکوپ برای جبران خطاهای ردگیری
مجموعۀ ابزارهایی که برای رهگیری به کار می‌روند
guild/ gild
هر دسته یا گروه حرفه‌ای متشکل از کارگران و شاغلان حِرَف و پیشه‌های گوناگون که برای حمایت از منافع اعضا و حفظ معیارها و تعیین ضوابط حرفه‌ای تشکیل می‌شود
قاعده و تمهیدی در برخی مجلس‌ها که بر پایۀ آن با به پایان رسیدن زمان مقرر، مباحثه دربارۀ موضوعی خاص خاتمه می‌یابد
هیجانی خودآگاه که با احساس دردناک ناشی از انجام ‌دادن یا تصور انجام دادن کاری غلط همراه است
بالی که از بُن تا حدود 20 درصد نیم‌‌پهنه زاویۀ هفتی تند دارد و سپس تا نوک بال زاویۀ هفتی اندک یا حتی زاویۀ هشتی دارد
دری که لولای آن بر روی سقف است و مانند بال پرنده باز و بسته می‌شود
هر گشودگی یا گودالی مانند تنگ‌دره یا آبکند یا دیگر آبراهه‌ها
gully 1
درۀ کوچک و باریک و ژرفی که براثر عبور سیلاب بر روی رسوبات و خاک‌های سست سطحی به‌ وجود می‌آید
gully 2
گودالی ویژه برای جمع‌آوری آب‌های سطحی و هدایت آنها به مجراهای اصلی تخلیه
فرسایشی که براثر حرکت سریع آب، تنگه‏های عمیقی در سطح زمین به وجود می‌آورد متـ . آبکَندی‌شدگی gullying
← فرسایش آبکَندی
gum 1
ترکیبی از کربوهیدرات‌ها که با تیغ زدن گیاه از آن خارج و در مجاورت هوا سخت می‏شود؛ این ترکیب براثر جذب آب متورم می‏شود و محلولی ژله‏ای یا چسبناک به وجود می‏آورد
gum 2
نگاه کنید به : gingiva
gum arabic, acacia gum
صمغی که از درخت آکاسیا ترشح می‌شود
سحابی دایره‌شکل و وسیعی در صورت‌های فلکی بادبان و کشتی‌دُم که کالین استنلی‌گام کشف کرده است
gum stock
نگاه کنید به : cushion gum
gummiferous
گیاهِ دارای ساختارهای تولیدکننده یا ترشح‏کنندۀ صمغ
خاصیت بافت مواد غذایی با چسبندگی و گران‌رَوی زیاد
ویژگی گیاه دارای صمغ یا پوشیده از صمغ
gun salute, 21-gun salute, 21 guns, twenty-one guns
گلوله یا گلوله‌های توپ، عموماً از نوع مشقی، که در مراسم رسمی برای ادای احترام شلیک می‌شود