واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 1929
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
ground flash
نگاه کنید به : cloud-to-ground flash
ground fog
نگاه کنید به : radition fog
تجهیزاتی که برای بلند کردن یا جابه‏جایی اقلام سنگین از قبیل بال هواپیما یا موشک به کار می‌رود
چرخی که از آن برای جابه‌جایی بالگَرد بدون چرخ در مسافت‌های کوتاه استفاده میشود
کلیۀ عملیات بارگیری و انتقال از انباشتگاه تا محل مصرف که با وسایل نقلیۀ جاده‏ای صورت می‌گیرد
توده‌ای از یخ شفاف در درون زمین یخ‌زده متـ . یخ زیر خاک subsoil ice سنگ‌یخ stone ice یخ زیر زمین subterranean ice, underground ice
ground idle, ground idling conditions
وضعیتی برروی زمین که در آن دور موتور در کمترین حد خود است و کمترین رانش را تولید می‌کند
ground level 1
← حالت پایه
ground level 2
سطحی که پس از برداشتن برآمدگی‌های به‌وجود‌آمده بر روی سطح طبیعی زمین پدید می‌آید
ground magnetic intensity
شدت کل میدان مغناطیسی زمین که با مغناطیس‌سنج‌های زمینی در ایستگاه پایه ثبت می‌شود
مغناطیس‌سنجی مستقر در ایستگاه پایه برای ثبت پیوستة داده‌ها و پایش تغییرات روزانه و توفان‌های مغناطیسی دوره‌ای
ground meristem
یکی از انواع سرلادهای نخستین که منشأ بافت زمینه‌ است
ground operator, ground tour operator
گشت‌پرداز یا سفرگذاری که مجموعه‌ای از خدمات گردشگری مانند حمل‌ونقل بار و انتقال مسافر و بازدید از دیدنی‌ها را برای گشت‌های سفرگذاران دیگر فراهم می‌کند
← بافت زمینه
ground penetrating radar
ground power unit, GPU
موتور مولد توان کلی که برای تولید برق یا هوای فشرده و راه‏اندازی سامانه‏های مختلف هواگَرد بر روی زمین به کار می‌رود
ground probing radar
مکانی که در آن داده‌های ارسال‌شده از ماهواره ثبت می‌شود
ground resolution cell
مکانی بر روی زمین که تحت پوشش میدان دید آنی (instantaneous field of view) آشکارساز قرار دارد
ground resonance
لرزش خطرناک بالگَرد بر روی زمین که ناشی از لرزش چرخانۀ پروانۀ اصلی و تشدید شدن آن در پایه‏های ارابۀ فرود است
نوعی موج لرزه‏ای سطحی با سرعت و بسامد کم و دامنۀ بلند
ground shot
نگاه کنید به : worm's eye view
نوعی چوب‌کِشی که در آن تمام تنه یا بینه بر روی زمین کشیده می‌شود
سرعت هواگَرد نسبت به سطح زمین
ground state
پایین‏ترین حالت انرژی هر سامانۀ کوانتومی متـ . تراز پایه ground level 1
تجهیزات زمینی اعم از متحرک و ثابت که از آنها برای هدایت و پشتیبانی موشک‌ها یا هواگَردهای واپایش از راه دور استفاده میشود
ground survey, ground reconnaissance
بررسی مبتنی بر مشاهدۀ مستقیم داده‌های باستان‌شناختی در سطح زمین
بافت گیاهی حاصل از سرلاد انتهایی، به‌جز روپوست و بافت‌های آوندی متـ . نرم‌آکنۀ زمینه ground parenchyma
ground tour operator
نگاه کنید به : ground operator
ground water barrier
مانعی طبیعی یا مصنوعی در برابر حرکت افقی آب زیرزمینی