واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 44
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
← چهارـ شیب
ورزشکـاری که در چهارـ شیب‌نوردی شرکت می‌کند
خدماتی که بتوان در محیط اَبر ارائه کرد، مانند خدمات زیرساخت و نرم‌افزار و بن‌سازه و ذخیره‌سازی و امنیت اختـ . خا ـ XaaS
← هدایت الکترونیکی خودرو
x-line
نگاه کنید به : cross-line
x-line roll
نگاه کنید به : crossline roll
← هواگرد مظنون
هواگرد بیگانه‌ای که از مسیر پروازیِ عادی خود خارج شود یا رفتار غیرعادی آن ایجاد سوءظن کند نیز: مظنون X-ray
بخشی از علم نجوم که به مطالعۀ پرتوِهای نجومی در بازۀ طیفی پرتوِ ایکس می‌پردازد
سحابی‌ای که دمای آن به‌قدری بالا است که می‌تواند تابش ایکس داشته باشد
روشی که در آن نمونه درمعرض تابش پرتوهای ایکس قرار می‌گیرد و انرژی‌های فوتوالکترون‌های گسیل‌شده از سطح نمونه تعیین می‌شود
طیف‌سنجی برای تولید طیف پرتو ایکس یک ماده و اندازه‌گیری طولِ‌موج‌های مربوط به اجزای متفاوت آن
اندازه‌گیری و تحلیل پراش پرتو ایکس تولیدشده از بلورها
X-ray telescope, X-ray multi-mirror telescope
ابزاری برای آشکارسازی پرتوهای ایکس
← خدمات اَبری *2 خط تیره به‌‌جای x آمده است و نشان می‌دهد که خا در ترکیب به ‌کار می‌رود.
xanthopsia, yellow vision
نوعی رنگین‌بینی که در آن اشیا زرد دیده می‌شوند
فردی که به ماهورنوردی می‌پردازد
XC rider,cross-country rider
فردی که در مسابقات ماهورنوردی شرکت می‌کند
XC skiing
نگاه کنید به : cross-country skiing
XC-ski
نگاه کنید به : cross-country ski
سوخت‌وساز موادی که برای اندامگان بیگانه ضروری است
هریک از ترکیباتی که به‌صورت طبیعی در موجود زنده وجود ندارد، ولی با سوخت‌وساز او برهم‌کنش دارد
مربوط به ترکیباتی که برای موجود زنده بیگانه است
xenoblast, allotrioblast
یک دانۀ کانی که در هنگام دگرگونی شکل گرفته و وجوه بلوری شاخص آن رشد نکرده است
xenoblastic texture, allotrioblastic texture
نوعی بافت دگرگونی که در آن دانه‌های کانی شکل بلوری منظمی ندارند
بلوری در یک سنگ آذرین که نسبت به سنگ دربرگیرنده بیگانه به شمار می‏آید
xenogeneic transplantation, heterotransplantation
پیوند زدن یک دگرپیوندینه
xenograft, heterologous graft, heteroplastic graft, heterograft, xenogeneic graft
پیوندینه‌ای که خاستگاهش جانداری از گونه‌ای غیر از گونۀ گیرندۀ پیوند است
قطعه‏ای از سنگ دیواره در یک تودۀ آذرین ژرف‌توده‌ای یا آتشفشانی
xenomorphic-granular texture, allotriomorphic-granular texture
بافت آذرین ویدایی (phaneritic texture) که بخش اعظم آن از دانه‌های هم‌‌اندازۀ بی‌وجه تشکیل شده است