واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 3270
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
turnaround strategy
راهبرد بازیابی مالی شرکتی که برای مدت طولانی عملکرد ضعیفی داشته است
turnaround time
نگاه کنید به : transit 1
نوعی گچ تنه که با فشار بر روی یک عضو باعث اصلاح آن ‌شود
خدماتی ویژه که در آن اتاق‌دار در هنگام غروب، اتاق مهمان را دوباره مرتب و تخت او را برای خواب آماده می‌کند و ملزومات رفاهی مصرفی را جانشین می‌کند
turned-up tie plate
زینچۀ فلزی ریل‌بند که یک سر آن با چکش‌کاری خم شده است
turning basin, maneuvering basin
محوطه‌ای در یک آبراه یا بندر که کشتی می‌تواند در آن بچرخد
turning centre
نگاه کنید به: pivot point
turning circle
مسیری دایره‌ای که شناور با گرداندن کامل سکان به یک سمت و با تمام سرعت طی می‌کند
turning lane
1. خطی مجزا که به‌طور انحصاری برای انجام حرکات گردشی به کار می‌رود 2. خط انباره یا تغییر سرعت برای حرکات گردشی نیز: خط راست‌گرد right-turn lane
turning point 1
← نقطۀ پیمایش
turning point 2
لحظه‌ای که کنش شکل جدیدی به خود می‌گیرد و اغلب بر خلاف انتظار تماشاگر تغییر مسیر می‌دهد
turnout 1
خط عبور کوتاهی که به یک راه دوخطۀ دوجهته اضافه میشود تا وسایل نقلیۀ کَُندرو بتوانند به آن وارد شوند یا در آنجا توقف کنند تا درنتیجه عبور وسایل نقلیۀ تُندرو امکان‌پذیر شود
turnout 2
انشعابی که در آن وسایل نقلیۀ ریلی به‌وسیلۀ دستگاه سوزن از یک خط به خط دیگر هدایت می‌شوند
turnout 3
نگاه کنید به : voter turnout
خطی که در یک دوراهه از خط اصلی منشعب می‌شود
در بسکتبال، موقعیتی که در آن مهاجم توپ را در نتیجۀ پاس اشتباه یا تخلف از دست می‌دهد و باعث می‌شود تیمش از حالت تهاجمی به حالت تدافعی در‌آید
نقطه‌ای در مسیر حمل‌ونقل عمومی که بخش قابل‌توجهی از مسافران در آنجا به وسیلۀ نقلیه سوار یا از آن پیاده می‌شوند
turnround time
مدت‌زمانی که وسیلۀ نقلیۀ ریلی بدون نیاز به بازدید می‏تواند کار کند
turnstile
صفحه‏ای برای تغییر جهت لوکوموتیو یا انتقال آن به خطوط مختلف
گونه‏ای از تیرۀ دولفینیان و راستۀ آب‏بازسانان که در مقایسه با دولفین بطری‏بینی معمولی کوچک‌تر است و پوزۀ بلندتری دارد و در فصل تولیدمثل، خال‌هایی بر روی شکمش ظاهر می‌شود
گونه‏ای از تیرۀ دولفینیان و راستۀ آب‏بازسانان که پشت بدنش خاکستری یا قهوه‏ای و در کناره‏ها روشن‏تر و شکم آن خاکستری یا سفید است
بخشی از قطعۀ سازگانی که همۀ سازها با هم می‏نوازند
TV host
نگاه کنید به : TV presenter
TV presenter, presenter 1, TV host, host 1
فردی که برنامۀ تلویزیونی را معرفی می‌کند یا اجراکنندۀ برنامه در طول مدت آن است
اتاق یا محلی عمومی در مهمان‌خانه/ هتل که مهمانان می‌توانند در آن به تماشای تلویزیون بپردازند
TV season, season
مدت‌زمان نمایش مجموعه‌های تلویزیونی پیوسته و ناپیوسته که معمولاً سی هفته طول می‌کشد
تایری آزمایشی و بدون هوا که پنچر نمی‌شود و پره‌هایی از جنس پلییورتان منعطف دارد که به رینگ (rim) بیرونی وصل می‌شود
عرشه‏ای که انبار کشتی را به دو بخش تقسیم می‏کند و درنتیجه انبارهای زیرین و زبرین را به وجود می‏آورد