واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 6668
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
واحدی از جامعه که می‌توان آن را به‌عنوان نمونه انتخاب کرد
مطالعۀ گروهی از اشیا در قالب احتمالات
sampling variability
نگاه کنید به : sampling variation
sampling variation, sampling variability
نوسانات به‌حساب‌نیامده یا خطاهای تصادفی در نتایج حاصل از نمونه‌های مختلف
← سامانۀ مدیریت استفادۀ خاص فضای پرواز
Samson post
نگاه کنید به : derrick post
SAN
نگاه کنید به : storage area network
Sanctuary
نگاه کنید به : Sanctum Sanctorum
sanctuary 1
منطقۀ خاصی که در آن از حیات‌وحش محافظت می‌شود
sanctuary 2
هر مکانی که در آن براساس قانون یا سنت پناهجویان در امان‌اند
sanctuary 3
نگاه کنید به : sanctum 1
کل یا بخشی از یک مکان دارای تقدس
sanctuary 5
نگاه کنید به : shrine 2
sanctuary 6
نگاه کنید به : inner sanctum
sanctuary 6
نگاه کنید به : inner sanctum
sanctum 1, sanctuary 3, shrine 1
هر مکان و بنایی برای عبادت و پرستش مانند معبد و مسجد و کلیسا
مکانی که فرد در آن می‌تواند با آرامش به مراقبه بپردازد
Sanctum Sanctorum, Sanctuary, Holy of Holies, Inner Sanctum
درونی‌ترین و مقدس‌ترین بخش معبد بزرگ یهودیان در اورشلیم
قطعات آواری کوچک‌تر از شن و بزرگ‌تر از سیلت (slit) به قطر 1/16 تا 2 میلی‌متر
sand and gravel
مواد ساختمانی‏ای با اندازۀ درشت‏تر از سیلت و ریزتر از قلوه‏سنگ
نوعی ریخته‌گری که در آن قطعات فلزی در یک قالب ماسه‌ای ریخته می‌شوند
sand culture
نوعی آب‏کِشت که در آن از شن به‏عنوان نگهدارندۀ گیاه استفاده شود
زهکشی شامل یک گمانۀ قائم و ماسه‌ای که برای تسهیل تخلیۀ آب آن را پر می‌کند
آسیب‌ ناشی از کمبود سبزینه در گیاه
sand filter
نوعی صافی متشکل از چند بستر شنی و به‌صورت لایه‌لایه که از آن برای جدا کردن ذرات ریز معلق از آب یا سیال استفاده می‌کنند
sand hump
تپه‌ای شنی که در انتهای یک خط فرعی برای متوقف کردن قطار فراری ایجاد می‌کنند
sand mill
دستگاهی استوانه‌ای‌ و قائم، حاوی شن، با میلۀ چرخان و دیسک (disc) که آس‌مایه در آن می‌گردد متـ . آسیای شنی
مرغزاری بر روی نهشت‌های ماسه‌ای گسترده و کاملاً زهکشی‌شده
سد یا پشتۀ کوتاهی از ماسه در امتداد کرانۀ دریاچه یا دریا که با جریان آب یا موج شکل می‌گیرد متـ . سد ماسه‌ای sandbar
sand roll
نگاه کنید به : pseudonodule