واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2918
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
← جابه‌جایی بسامد
radio frequency signature control
به‌کارگیری مواد و ابزارهای الکترونیکی و همچنین ویژگی‌هایی در طراحی سکوی هوایی برای کاهش آسیب‌پذیری آن در برابر اقدامات شناسایی و ردیابی و درگیری با دشمن، با استفاده از حسگرهای بسامد رادیویی، مانند رادار
radio frequency transmission line, radio frequency line
خط انتقال طراحی‌شده برای کار در بسامدهای رادیویی
← افق رادار
نوعی ناوبری که در ‌آن از امواج رادیویی برای هدایت شناور استفاده می‌کنند
radio propagation, wave propagation
انتقال یا انتشار امواج رادیویی ازطریق جوّ
حداکثر فاصله از فرستندۀ رادیویی که در آن می‏توان نشانک/ سیگنال رادیویی را به‌خوبی دریافت کرد
ایستگاهی زمینی در ارائۀ خدمات نشانک‌ها/ سیگنال‌های رادیویی که به عملیات ناوبری کمک می‏کند
شبکه‏ای متشکل از ایستگاه‌های رلۀ رادیویی که وظیفۀ دریافت و انتقال مجدد نشانک‌ها/ سیگنال‌ها را بر عهده دارد
ماهواره‏ای که نشانک‌ها/ سیگنال‌های ایستگاه فرستندۀ دیگری، اعم از ماهواره‏ای یا زمینی را دریافت کند و دوباره انتقال دهد
سامانۀ انتقال رادیویی نقطه‌به‌نقطه‏ای که توسط یک یا چند ایستگاه رادیویی واسط نشانک‌ها/ سیگنال‌ها را دریافت می‏کند و به حالت مناسبی در می‏آورد و دوباره انتقال می‏دهد
radio relay, radio repeater
ایستگاه رله‏ای که نشانک‌ها/ سیگنال‌های بسامد رادیویی را پس از ساماندهی عبور می‏دهد
radio repeater
نگاه کنید به : radio relay
دید‌بانی متغیرهای هواشناختی جوّ بالا، مانند دما و فشار و رطوبت، با رادیوگمانه
radio spectrum
← باند بسامد رادیویی
تلفنی که با نشانک‌ها/ سیگنال‌های بسامد رادیویی کار می‏کند
تلسکوپی برای رصد امواج رادیویی اجرام نجومی
انتقال با استفاده از نشانک‌ها/ سیگنال‌های بسامد رادیویی
فرایند جلوگیری از عبور بسامدهای رادیویی با استفاده از محفظه‌‌ای رسانا
radioactive
ویژگی ماده‏ای که از خود یک یا تعدادی از تابش‌های آلفا و بتا و گاما را نشر دهد
radioactive chain
نگاه کنید به : decay series
radioactive cloud
بخشی از هوای بالای زمین که براثر حادثۀ هسته‌ای یا انفجار پرتوزا می‌شود متـ . ابر اتمی atomic cloud
فروپاشی هستة ناپایدار به یک یا چند هستة دیگر نیز: واپاشی decay
radioactive fallout
← فروریزه
radioactivity
خاصیت موادی که تابش‌های آلفا و بتا و گاما را نشر دهند
چاه‌نگارۀ حاصل از تابش طبیعی یا القایی که معمولاً ناشی از پرتو گاما است
radiobeacon station
نگاه کنید به : radio beacon
نوعی روش تاریخ‌گذاری پرتوسنجشی که در آن قدمت ترکیبات کربنی معدنی شامل چوب، بقایای گیاهی، پشم، زغال، استخوان و بقایای کلسیم کربنی را تا پنجاه‌هزار سال قبل تعیین می‌کنند
radiochemistry
شاخه‌ای از شیمی که در آن به مطالعۀ ترکیبات پرتوزا و یونش می‌پردازند
انتقال اطلاعات ازطریق امواج الکترومغناطیسی