واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 175
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
Q
نگاه کنید به : quality factor
Q factor
← ضریب کیفیت
Q inverse, Q-1
وارون مقدار Q که آهنگ فرواُفت انرژی را برای موج‌های حجمی یا سطحی در هر دوره مشخص می‌کند متـ . وارون ضریب کیفیت
Q magnitude
قدر فروسرخ یک جِرم نجومی که به ‌کمک قدر یو و قدر بی و قدر وی محاسبه می‌شود و مستقل از سرخش (reddening) میان‌ستاره‌ای است
بُرداری افقی که واگرایی آن در نظریۀ شبه‏زمین‌گَرد و نیمه‏زمین‌گَرد در سمت راست معادلۀ امگا ظاهر می‌شود
Q-1
نگاه کنید به : Q inverse
وسیله‏ای برای ایجاد تَپ‌های پرتوانِ کم دوام در لیزر متـ . کلید Q
Q-type section
مدل زمین سه‌لایه‌ای که در آن مقاومت‌ویژة الکتریکی با عمق کاهش می‌یابد
QA
نگاه کنید به : quality assurance
QA
نگاه کنید به : quality assurance
QC
نگاه کنید به : quality control
QD
نگاه کنید به : quantum dot
QoM
نگاه کنید به : Queen of the Mountains
← رمزینۀ پاسخ‌سریع
نوعی برنامۀ کاربردی که می‌تواند رمزینۀ پاسخ‌سریع را پویش کند و سپس صفحۀ وب متناظر با آن را در مرورگر نمایش دهد
QRM
نگاه کنید به : practical manual
QS
نگاه کنید به : quantified self
← رابطۀ کمی ساختار ـ اثر
QSR
اتاقی در مهمانخانه برای چهار نفر با دو تخت یا بیشتر در اندازه‌های یکسان یا متفاوت؛ تخت‌ها ممکن است شامل دو تخت دونفره یا دو تخت یک‌نفره و یک‌ تخت دونفره باشد
quad hockey
نگاه کنید به : roller hockey
quad-core processor, quadcore
پردازنده‌ای که در آن چهار واحد پردازشگر کامل یا هسته به‌صورت موازی در یک تراشه تعبیه شده است
quadcopter
نوعی بالگرد که دست‌کم سه چرخانه آن را از زمین بلند می‌کنند و پرواز می‌دهند
quadrant
هریک‌ از چهار قسمت‌ حاصل‌ از تقسیم‌ قوس‌های‌ دندانی‌ بالا و پایین‌ به‌وسیلۀ خط‌ میانی‌
نوعی قایق‌آویز که بخش تحتانی بازوی آن یک کمان نیم‌دایره است و از آن برای خارج کردن قایق از کشتی استفاده می‌شود
quadrant excavation
روشی برای کاوش محوطه‌های مدور، مانند گورتپه‌ها، بر پایۀ تقسیم محوطه به چهار بخش برابر و کاوش یک‌درمیان آنها متـ . روش چهاربخشی quadrant method
جدولی با مقطع نیم‌پخ به شکل ربع‌دایره با ارتفاع 125 یا 150 یا 255 میلی‌متر و شعاع قوس 305 تا 455 میلی‌متر
← کاوش چهاربخشی
quadrant tiller, sectional tiller
دسته‌سکانی که به شکل دایرۀ کامل یا نیم‌دایره یا بخشی از کمان یک دایره است