واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 5044
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
pandi club
تیره‌ای از گونۀ عقاب‏ماهی‌گیریان و راستۀ شاهین‏سانان که سطح بالایی بدنشان قهوه‏ای و پاها و قفسه سینه‏شان سفید است و یک طوق خال‏دار دارد
تیره‌ای از راستۀ شاهین‏سانان که عموماً زیستگاه خود را در کنار آب انتخاب می‌کنند و از آبزیان تغذیه می‌کنند
pandurate
ویژگی بخش یا اندامی به شکل تخم‌مرغ وارونه در گیاهان که در بخش میانی تورفتگی داشته ‌باشد متـ . قلیانی‌شکل panduriform
← قلیانی
نشستی مستقل متشکل از مجموعۀ افرادی که در بازۀ زمانی معینی دربارۀ‌ موضوعی مشخص بحث و تبادل ‌نظر کنند
عده‏ای از متخصصان و صاحب‏نظران که در گردهمایی‌ها، ضمن بحث و پاسخ به پرسش‌ها، جلسات را اداره می‏کنند
یکی از بزرگ‌ترین گونه‏های اسبله‏ایان و راستۀ گربه‏ماهی‏سانان با سبیل‌های قطور و طویل که رنگ آنها سبز مایل به خاکستری است
نظریه‌ای مردود در تکوین مبنی بر اینکه تمام اجزای بدن به شکل ذرات، از طریق کامه‌ها از نسلی به نسل بعد منتقل می‌شوند
گل‌آذینی نامحدود شامل چندین محور منشعب جانبی با گل‌های دُمگل‌دار (pedicellate)
panicled
نگاه کنید به : paniculate
paniculate, panicled
ویژگی گل‌آذینی به‌ شکل چندخوشه
panner, panoramic potentiometer, panpot
فرمانه‌ای (controller) که موقعیت صوت در یک محیط دوسویه را تنظیم می‌کند
panniculitis, adipositis
ملتهب ‌شدن بافت چربی زیرپوستی
pannose
ویژگی سطحی با ظاهر یا بافتی شبیه به نمد یا پارچۀ پشمی
ابری شبیه به تکه‏های ژنده که گاهی لایۀ پیوسته‏ای تشکیل می‏دهد و زیر ابر دیگری قرار می‏گیرد یا بدان متصل می‏شود؛ این ابر فرعی اکثراًًً همراه با فرازپوشنی و باراپوشنی و کومه‏ای‏بارا می‏آید
1. نمایی کلی و وسیع یا دورنمایی از هر چیز 2. عکس یا مجموعه‌ای از چند عکس که نمای کلی و وسیعی را از یک منظره نشان می‌دهد
panoramic photograph
زنجیره‏ای از عکس‌های به‏هم‏پیوسته
panoramic potentiometer
نگاه کنید به : panner
panoramic shot
نگاه کنید به : pan shot
panoramic tour
مشاهدۀ نمای کلی یک شهر یا منطقه بدون بازدید از آن
panpipes, syrinx
دسته‏ای از نای‌ها، متشکل از مجموعه‏ای از لوله‏های صوتی که به ترتیب اندازه در کنار هم قرار می‏گیرند
panpot
نگاه کنید به : panner
جوش دادن مفصل مچ پا و زیرقاپی به یکدیگر به‌طوری‌که توده‌ای واحد تشکیل دهند؛ این عمل معمولاً در مفصل‌آْماس شدید مچ و پشت پا انجام می‌شود
نام معبد معروف دورۀ کلاسیک در شهر رم
معبدی که به خدایان یک آیین خاص اختصاص دارد
همه یا گروهی از خدایان یا ایزدان یا ارباب انواع
شکلی از سازمان اجتماعی بدون حکومت که در آن همۀ افراد از یک مرتبه و مقام اجتماعی برخوردارند و کسی بر دیگری تفوق ندارد
وسیلۀ انتقال برق از سیم بالاسر به وسایل کشندۀ واگن یا لوکوموتیو متـ . برق‏رسان
pantomime
نگاه کنید به : mime 2