واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 5044
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
مربوط به دیرینه‏شناسی
متخصص دیرینه‏شناسی
مطالعۀ حیات در گذشتۀ زمین‏شناختی بر پایۀ فسیل‌ها و رده‏بندی آنها و همچنین رابطۀ آنها با گیاهان و جانوران امروزی و گاه‌شماری تاریخ زمین
مطالعۀ زمان و وقوع و بزرگی و فراوانی زمین‌لرزه‌های پیش‌ازتاریخ
مطالعۀ زمین‌لرزه‌های پیش‌ازتاریخ بر پایۀ شواهد زمین‌شناختی
paleoslope/ palaeoslope/ palæoslope
جهت شیب اولیۀ سطح زمین
paleosoil/ palaeosol/ palæosol/ paleosol, buried soil, fossil soil
خاکی که در گذشته بر روی یک چشم‌انداز تشکیل شده است و سیماهای ریخت‌شناختی متمایزی دارد
paleospecies, chronospecies
گونه‏ای که در بیش از یک دورۀ زمین‏شناسی وجود داشته باشد
صفحه‏ای پهن و نازک که هنرمند رنگ‌هایش را بر روی آن می‌گستراند و سوراخی در آن برای گذراندن انگشت شست تعبیه شده است
palinactinodromous
نوعی رگ‌بندی شعاعی‌رو که در آن سه یا چند رگبرگ اولین از یک نقطه منشعب می‌شوند و بعد از رسیدن به نقطه‌ای مشترک مجدداً تقسیم می‌شوند
palindrome
یک توالی از قطعه‌ای از دِنای دورشته‌ای که خوانش آن از دو جهت متقابل یکسان باشد متـ . توالی هامال palindrome sequence
palindrome sequence/palindromic sequence
← هامال
فرمولدار
palindromic sequence
نگاه کنید به : palindrome sequence
سازۀ مسطح و کوچک چوبی که زیر بار قرار دهند تا بتوان آن را با افرازه بلند کرد
pallet tank
افرازۀ کوچکی که از آن برای بارگیری و تخلیۀ بارکف‌ها در بارگُنج‌ها استفاده می‌شود
افزاره‌ای در انواع و اندازه‌های مختلف که یک نوع محصول یا کالاهای گوناگون را در الگوهای معینی بر روی بارکف می‌چیند و آنها را به یک واحد بار تبدیل می‌کند
palliative therapy
نگاه کنید به : palliative treatment
palliative treatment, palliative care, palliative therapy
نوعی درمان با هدف کاهش و تسکین درد و فشار روانی آن و نه علاج بیماری
palm 1, palm of anchor
قسمت پهن و صاف پنجۀ لنگر
palm 2, palmar region
ناحیه‌ای در سطح پیشین دست بین مچ و انگشتان
palm and needle whipping
محکم‌ترین نوع سربندی که در آن برای جلوگیری از جابه‌جایی سربند در امتداد طناب رشتۀ سربند را گاه به کمک سوزن از بین رشته‌های طناب می‌گذرانند و سپس مانند سربندی ساده آن را به دور سر طناب می‌پیچند و در آخر باز آن را از میان شیارهای مربوط به رشته‌های طناب در دو سر سربندی‌شده به‌تناوب می‌گذرانند تا در جای خود تثبیت شود متـ . سربندی بادبان‌ساز sailmaker's whipping
palm of anchor
نگاه کنید به : palm 1
Palmaceae, Palmae
← خرمائیان
palmae
نگاه کنید به : Palmaceae
palmar/ palmaris
مربوط به کف دست یا واقع در آن
palmaris
نگاه کنید به : palmar
ویژگی‌ بخش یا اندامی لَپ‌دار یا منقسم در گیاهان که فرورفتگی‌های آن یا به سمت رأس دُمبرگ امتداد داشته باشد یا به آن برسد
palmate venation
نگاه کنید به : actinodromous