واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 326
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
مجموعه‌اقدام‌هایی برای انهدام هدف شامل شش مرحلۀ جست‌وجو، تعیین موقعیت، ردیابی، هدف‌گیری، درگیری و ارزیابی
kill enhancement device
افزاره‌‌ای که توانمندی تخریبی موشک رهگیر را افزایش می‌دهد
میزان احتمال تخریب یک هدف
محوطه یا بخشی از یک محوطۀ باستان‌شناختی که از آن مشخصاً برای کشتار یا قصابی جانوران استفاده می‌شد
kill vehicle
کلاهکی که موشک رهگیر آن را حمل می‌کند
killed in action/ killed-in-action, KIA
فردی که در میدان رزم، و نه در اقدامات تروریستی، جان خود را از دست می‌دهد یا براثر زخمی شدن، پیش از رسیدن به مراکز درمانی، فوت می‌کند
killing fat, killing-floor
چربی ذخیره‌شده در اطراف کلیه و قلب و رودۀ حیوانات که در هنگام کشتار از لاشه جدا می‌شود
رخداد دمای هوای کمتر از صفر درجۀ سلسیوس که گیاهان یک‌ساله را بدون تشکیل بلورهای یخ روی سطوح آنها، از بین می‌برد
killing-floor
نگاه کنید به : killing fat
killing-floor
نگاه کنید به : killing fat
کوره‌ای دمابالا برای پخت بدنه‌های سرامیکی یا تف‌جوشی متـ . پزاوه
kiln furniture
قطعات دیرگدازی که به‌عنوان پایۀ نگهدارندۀ بدنۀ خام در کوره‌های پخت به کار می‌روند
← نفرزمانی هزارمتر
نوعی انتخاب طبیعی که درجهت حمایت از رفتاری از فرد است که احتمال تولیدمثل آن فرد و بقای خویشاوندانش را افزایش می‌دهد
کمیتی در نقطۀ مقابل گران‌رَوی حرکتی
تعیین مختصات یک گیرندة متحرک در توالی‌های زمانی که در آن هر دسته مختصات با داده‌های واحدی به‌ دست آید
kinematic viscosity, kinetic viscosity, coefficient of kinematic viscosity
گران‌روی مطلق یک سیال تقسیم بر چگالی آن
شاخه‏ای از علم مکانیک که به مطالعۀ حرکت سامانۀ ذرات مادی بدون توجه به نیروهای مؤثر بر سامانه می‏پردازد متـ . سینماتیک
توصیفی از دگرشکلی یا جنبش‌های محدودة چشمة زمین‌لرزه بدون پرداختن به تنش‌ها یا نیروهای کنشگر
kineplastics
نگاه کنید به : kineplasty
kineplasty, kineplastics, plastic amputation
دستکاری اندام ازطریق عمل جراحی به‌نحوی‌که پس از آن توان‌بخشی و ترمیم حرکتی امکان‌پذیر باشد
kinesia
نگاه کنید به : kinetosis
kinesiatrics
نگاه کنید به : kinesitherapy
kinesiatrics
نگاه کنید به : kinesitherapy
مطالعۀ حرکت‌ بدن به‌عنوان بخشی از فرایند ارتباط
ویژگی آنچه حرکت ایجاد می‌کند
kinesimeter, kinesiometer
دستگاهی برای اندازه‌گیری کمّی حرکت
kinesiometer
نگاه کنید به : kinesimeter
kinesiometer
نگاه کنید به : kinesimeter
kinesiotherapy
نگاه کنید به : kinesitherapy