واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 326
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
قایقی باریک با دو سر تیز که روی آن به‌جز محل نشستن پاروزن یا پاروزن‌ها با قاب نفوذ‌ناپذیری پوشانده شده است و با پاروی دوسر رانده می‌شود
kayaker, kayakist, kayakman
فردی که در توتین پارو می‌زند یا ورزشکاری که به توتین‌رانی می‌پردازد
ورزش قایقرانی با توتین
kayakist
نگاه کنید به : kayaker
kayakist
نگاه کنید به : kayaker
kayakman
نگاه کنید به : kayaker
kayakman
نگاه کنید به : kayaker
kazoo
نگاه کنید به : mirliton (fr.)
KBS
نگاه کنید به : knowledge-based system
KDC
← کشف دانش در دادگان
Keel
نگاه کنید به : Carina
سازه‌ای فولادی یا چوبی در امتداد طولی، از سینه تا پاشنه، در زیرین‌ترین سطح شناور، متشکل از چندین تیر و صفحه که، به‌عنوان ستون فقرات شناور، دیگر اجزای بدنه به آن متصل می‌شوند
keel band, stem band
هریک از بست‌های فلزی که در طول قایق به مازه وصل می‌شود
keel batten, hog piece,rabbet piece, lay board, hog stave,rabbet plank
در شناورهای چوبی کوچک، تیر طولی نسبتاً کم‌قطری که به بخش فوقانی (داخلی) مازه پیچ می‌کنند تا زِبَر باریکه‌های (garboardstrakes) چوبی را به آن و در نتیجه، به مازه محکم ‌کنند
دستگاه پرس بسیار بزرگ که مازه را خم می‌کند
keel block, middle block
هریک از پایه‌هایی که در حوضچة تعمیرات و ساخت کشتی در زیر مازه و کف کشتی گذاشته می‌شود و امکان بازرسی و دسترسی به زیر کشتی را فراهم می‌کند
نوعی قایق یا دوبة باری کم‌ارتفاع که در رودخانه‌ها به کار گرفته می‌شوند
keel clearance, underkeel clearance, UKC
کمترین فاصلة قابل قبول بین کف شناور یا مازه تا بستر رودخانه یا دریا که مرجع ذیربط به‌عنوان حاشیة امن تعیین می‌کند
هریک از لوله‌های چگالندة بخار که در اطراف مازه تعبیه می‌شود
keel draught
نگاه کنید به: keel draft
keel draught/ keel draft, extreme draught/extreme draft
ارتفاع از خط آب تا پایین‌ترین بخش بیرونی مازه
بخش انتهایی جایگاه سکان که پیش‌تر از جایگاه پروانه قرار دارد و کارکرد آن استحکام بخشی بیشتر به انتهای مازه است
در شناورهای چوبی، تختة طولی و مرکزی مازه
keel plate, locking plate
1. صفحه‌ای که مازة چوبی را به قاب فلزی وصل می‌کند 2. هر تک‌صفحه‌ای که جزئی از سازة مازه باشد
در شناورهای غیرفلزی، هریک از دو شیار دو طرف مازه که لبه‌های الوار یا صفحه‌های فلزی را به آن وصل می‌کنند
هریک از پرچ‌هایی که زبرباریکه‌ها (garboard strakes) را به مازه متصل می‌کند
keel rope, limber rope
طنابی که از آن برای باز کردن سوراخ‌هایی که در خن مازه دسترسی به آنها دشوار است استفاده می‌کنند و از این طریق پسماند و فاضلاب را تخلیه می‌کنند
افزودن ورق‌های ضخیم به ورق‌های مجاور مازه برای تقویت آن