واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 326
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
← انتقال دانش
‌‌۱King of the Mountains, KoM
عنوانی که به برندة نهایی رده‌بندی امتیازی ارتفاعات در دور فرانسه یا دور ایتالیا اعطا می‌شود
یکی از مواد راهه، ویژۀ مردان، که در آن دوچرخه‌سواران تلاش می‌کنند مسافت هزار متر را جداگانه در کم‌ترین زمان طی کنند اختـ . هزارمتر kilo
K
نگاه کنید به : consistency index
K index
شاخصی سه‌ساعته که معیار گسترۀ فعالیت سریع و نامنظم مغناطیسی توفان در زمان وقوع است
K magnitude
قدر عبوری از پالایۀ کی
← نظریۀ طول آمیختگی
← واحد سگ‌های بویاب کارآزموده
k-capture
k-electron capture
نوعی انتخاب طبیعی که در آن گونه‌هایی که بالاترین نرخ بقا را دارند، در زیستگاه‌های پایدار استقرار می‌یابند
راهبردی برای بقا که در آن گونه‌های به‌شدت رقیب برای زیستن در یک زیستگاه پایدار سازگار شده‌اند
K-type section
مدل زمین سه‌لایه‌ای که در آن لایة میانی بسیار مقاوم‌تر از لایه‌های رویی و زیری است
نظامی سیاسی که در آن نالایق‌ترین یا بی‌وجدان‌ترین افراد زمام امور را در دست دارند
← خاک چینی
باد قوی شمال شرقی آسیای مرکزی که در بهار و تابستان می‌وزد متـ . سیه‏بوران black buran سیه‏توفان 2 black storm 2
← سیاهک ناقص
پدیدۀ دو تا شدن هسته در ابتدای تقسیم یاخته‏ای
مربوط به تقسیم هسته
1. تورم هستۀ یاختۀ در‌حال‌مرگ و محو شدن فامینۀ آن 2. حل شدن و از بین رفتن هستۀ یاخته
فشرده ‌شدن هستۀ یاخته و متراکم شدن فامینۀ آن
قطعه‌قطعه شدن هستۀ ستبریاخته که در آن فامینه به شکل دانه‌های بی‌شکل درمی‌آید
جریان فروشیب ناشی از سرمایش در سطوح شیب‌دار در دوره‏های همراه با شارش‌های ضعیف بزرگ‏مقیاس
جبهه‏ای که در آن هوای گرم روی سطح جبهه پایین می‏رود
خطی که نقاطِ با کاهش فشار یکسان جوّ در یک دورۀ زمانی معین را به هم وصل می‌کند متـ . فرودِگرفشار 1
katallobaric, katabaric
مربوط به کاهش فشار در جوّ
katathermometer, catathermometer
نوعی بادسنج سرمایشی که اساس کار آن مبتنی بر این اصل است که ثابت زمانی دماسنج تابعی از تهویۀ آن است
kavir 1
نگاه کنید به : playa
kavir 2
زمین وسیعی که خاک آن شور و آهکی است و مناسب کشاورزی نیست
kavir tourism, desert tourism
سفر به مناطق بیابانی برای آشنا‌ شدن با طبیعت و بررسی گونه‌های جانوری و گیاهی آن و لذت‌ بردن از آرامش تأثیرگذار آن منطقه