واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 5385
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
absolute number
عددی که با ارقام نمایش داده شود نه با حروف
absolute orientation
مقیاس‌گذاری و تراز کردن و توجیه یک یا چند مدل برجسته متناسب با نقاط واپایش زمینی
absolute permeability
توانایی یک سنگ برای انتقال یک سیال در شرایط سیرشدگی صددرصد
absolute pitch 1, perfect pitch
توانایی خواندن یک نغمة مشخص یا شناسایی نغمة تولیدشده بدون کمک گرفتن از صدای مرجع ازپیش‌تولید‌شده
absolute pitch 2
نغمه‌ای که هم با نام و هم با بسامد دقیق مشخص شده باشد
absolute position
موقعیت حاصل از موقعیت‌یابی مطلق
موقعیت‌یابی نسبت به سامانه‌ای با تعریف مشخص، معمولاً سامانه‌ای زمین‌مرکز متـ . موقعیت‌یابی نقطه‌ای point positioning موقعیت‌یابی تک‌نقطه‌ای single receiver positioning
absolute poverty
وضعیتی که در آن فرد از منابع ضروری برای ادامۀ زندگی به‌کلی محروم است
absolute refractory period, effective refractory period
بخشی از دورۀ تحریک‌ناپذیری که در آن تحریک یاخته غیرممکن است
ناحیه‏ای در میدان بینایی که در آن ادراک نور به‏کلی از بین رفته است
absolute softness
وارون سختی مطلق، به این معنا که پتانسیل شیمیایی الکترونی یک سامانۀ شیمیایی گرایش به ایجاد تغییر در تعداد الکترون‌ها دارد
absolute space-time
مفهومی در مکانیک نیوتونی که براساس آن چارچوب مرجع ثابتی وجود دارد که در آن می‌توان تمام اندازه‏گیری‌های فضا و زمان را انجام داد
absolute station
ایستگاه پایة اندازه‌گیری گرانی محلی یا هر یک از رصدخانه‌های اندازه‌گیری گرانی مطلق متـ . ایستگاه گرانی مطلق
absolute superlative
نگاه کنید به : elative adjective
نوعی هم‌معنا که به‌فرض وجود، ازهرنظر و در همۀ بافت‌ها با واژه یا واژه‌های دیگر دارای معنی یکسان باشد متـ . مترادف مطلق
absolute temperature
دمایی که در مقیاس دمای کلوین یا مقیاس صفر مطلق اندازه‌گیری می‌شود
absolute temperature extremes
بالاترین و پایین‏ترین دمای دیدبانی‏شده در دورۀ خاص که به‌عنوان ثبت اقلیمی به کار می‏رود
absolute temperature scale
مقیاس دمایی که نقطۀ صفر آن منطبق بر دمای صفر مطلق است
absolute term
نگاه کنید به : constant term
absolute threshold, absolute limen, AL
حداقل تحریک لازم برای برانگیختن واکنش یا ایجاد حس نیز: آستانة حس‌یافت sensation threshold
absolute time
زمان زمین‏شناختی که برحسب سال اندازه‏گیری می‌شود
absolute value
فاصلۀ یک عدد حقیقی یا مختلط از صفر
نسبت تنش برشی ایجادشده به آهنگ تغییر شکل سیال نیوتونی متـ . گران‌رَوی viscosity, coefficient of viscosity
absolute war
جنگی که در آن طرف‌های درگیر تا پایان طبیعی جنگ هیچ‌گونه خویشتن‌داری‌ یا مصلحت‌اندیشی اخلاقی و سیاسی از خود نشان نمی‌دهند
absolute zero
دمایی که در آن فرض بر این است که حرکت مولکولی از میان می‏رود و جسم دارای انرژی گرمایی نیست
absolute-gravity instrument
دستگاهی که گرانی مطلق را اندازه‌گیری می‌کند
absolutely continuous function
تابعی حقیقی یا مختلط بر بازۀ [a, b]، با این ویژگی که به ازای هر عدد مثبت ε عدد مثبت δ یافت شود، به‌طوری‌که به ازای هر گردایۀ (collection) متناهی از زیربازه‏های باز و مجزای [a, b]، اگر مجموع طول این بازه‏ها از δ کمتر باشد، آنگاه مجموع قدر مطلق‌های تفاضل مقادیر تابع در نقاط انتهایی این بازه‏ها از ε کمتر باشد
absolutely convex set
در یک فضای بُرداری، مجموعه‌ای که محدب و متوازن باشد متـ . مجموعۀ مطلقاًمحدب
دیدگاهی مبنی بر اینکه اصلی عینی و سرمدی و بنیادین وجود دارد که خاستگاه و معیار حقیقت و ارزش است
absolutive
نگاه کنید به : absolutive case