واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 950
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
Walrasian auction
حراج هم‌زمانی که در آن قیمت کالاها به شیوة قیمت‌جویی پَرماسشی، در نقطه‌ای که مقدار عرضه و تقاضا برای هر کالا با هم برابر باشد، تعیین می‌شود
← مزایدة قیمت‌دوم
hotel security
مجموع فعالیت‌های ایمنی که در واحدهای اقامتی برای مقابله با اتفاقات غیرمترقبه، از قبیل دزدی و آتش‏سوزی انجام می‏شود
دارای ویژگی حرف اضافه
یکی از وابسته‌های اسم که معنای آن را محدود یا توصیف می‌کند
preposition 2, adposition
یکی از مقوله‌های اصلی واژگانی که رابطۀ میان سازه‌های جمله را نشان می‌دهد
phoneword, vanity number
نام یا حروفی که به‌جای شمارۀ تلفن به کار می‌رود و معمولاً برای صاحب شماره معنای خاصی دارد
professional
فردی که به‌طور مستمر در ازای دریافت مزد به فعالیت ورزشی می‌پردازد
conflicting movements
ادغام شدن تردد دست‌کم دو جریان ناهمسو از وسایل نقلیه یا افراد پیاده در تقاطع‌ها
جابه‌جایی شناور در آب
هرگونه حرکت بدن یا تیغة شمشیر یا پاها که پیش از تکِ زمینه‌ساز آن باشد متـ . آمادگی
cloud movement
جابه‌جایی ابرها یا حرکت ابرهای منفرد در درون مجموعۀ ابرهای منفرد که از سطح زمین یا داخل هواپیما یا ماهواره دیده می‌شود
administrative movement
حرکت سازمان‌یافتۀ نیروها و خودروها برای تسریع در حرکت و صرفه‌جویی در وقت و انرژی، هنگامی که خطر مداخلۀ نظامی دشمن در میان نباشد
running movement
حرکت قطار در خط اصلی که با مجوز علامت اصلی صورت می‌گیرد
حرکت چرخشی دوربین به راست یا چپ، حول محور ثابت و در سطح افق متـ . افق‏گَرد
translational motion
حرکت جسم صُلب بدون هیچ‏گونه چرخش
چرخش خط اوج و حضیض در مدار بیضوی جِرمی به دور جِرم دیگر که براثر اختلالات گرانشی یک یا چند جِرم آسمانی دیگر در نزدیک آن دو رخ می‏دهد
critical movement
بیشترین حجم تردد، در هنگام سبز بودن چراغ در یک مسیر
counterclockwise motion
حرکت در جهت مخالف حرکت عقربه‌های ساعت
retrograde motion, retrogression
1. در مدار سیاره‌ها، چرخش مداری غرب‌سو 2. در چرخش، حرکت ساعتگرد نسبت به ناظری که در قطب شمال جسم قرار دارد
projectile motion
حرکت هر جسم پرتاب‌شده تحت تأثیر گرانش
قاعده‌ای گشتاری در برخی از زبان‌ها که گزارۀ پرسش‌واژه‌ای را به جایگاه آغازین جمله می‌آورد
flanking movement
جولان‌دهی در اطراف پهلوی دشمن
conjunct motion
حرکت از یک صدا به صدای مجاور در یک بخش (part)
میدان سرعت افقی که برای آن می‌توان تقریب تختالی را به‌ کار بست
جابه‏جایی تدریجی راستای محور چرخش زمین یا هر جسم چرخان که مخروطی فرضی را در فضا ایجاد می‏کند
حرکتی که در آن دامنۀ انتشار عمودی دودستون بین دو لایۀ وارونگی محدود می‏شود
← حرکت دوره‏ای