واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 1450
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
مجموعۀ سرهم‌شدۀ قطعات براثر جوشکاری
مطالعۀ جوّ آزاد در گسترۀ قائم آن
وضعیتی آسیب‌شناختی که در آن استخوان شکسته یا برش‌خورده جوش نخورده باشد
bore 1
سطح مقطع ستون هوای تشکیل‌شده در لولۀ یک ساز بادی
جوفی که قطر آن از ابتدا تا انتهای لوله یکسان است
جوفی که قطر آن از ابتدا تا انتهای لوله به‌تدریج افزایش می‌یابد
بذرهای جو و یولاف که با یکدیگر مخلوط و کشت شوند
flanking maneuver
در راهکنش نظامی، حرکت یک نیروی مسلح در اطراف یک پهلو برای به‌ دست آوردن موقعیت برتر نسبت به دشمن
procedure maneuver
پرواز دقیق یا جولان پروازی زمان‌بندی‌شده برای امکان‌پذیر کردن شناسایی هواگرد بر روی رادار یا بنا بر دیگر ملاحظات مراقبت پرواز
Alioth
ستارۀ متغیر اپسیلون دب اکبر که زیرغولی از ردۀ الف صفر با قدر 1/8 است و در فاصلۀ 65 سال نوری از زمین قرار دارد
ماده‌ای شیمیایی که از آن برای از بین بردن جوندگان استفاده می‌شود
دستگاه ثبت خودکار داده‏های هواشناسی در جوّ
شاخه‏ای از هواشناسی که بدون توجه به نظریه‏های آب‌پویایی‌شناختی/ هیدرودینامیکی به توصیف کل جوّ و پدیده‏های آن می‏پردازد متـ . هواشناسی توصیفی descriptive meteorology
نوعی نمودار ترمودینامیکی جوّ
atmospherics, atmospheric interference, sferics 1, strays
تابش الکترومغناطیسی با بسامد رادیویی که اصولاً از موج‌های نامنظم بار الکتریکی در تخلیۀ آذرخش‌های توفان تندری ناشی می‌شود
مطالعۀ جوّنوفه به‌ویژه از دیدگاه هواشناختی
substance
آنچه وجودش به چیزی وابسته نباشد
primary substance
آنچه نه بر چیزی حمل می‌شود و نه وجودش وابسته به چیز دیگر است
اجزایی از نمودار یا جدول آماری که با حذف آنها اطلاعات از دست نمی‌رود
secondary substance
چیزی که وجودش وابسته به چیز دیگر نیست، ولی قابل حمل بر جوهرهای نخستین است
هستۀ اصلی و حذف‌ناشدنی نمودار یا جدول آماری برای انتقال پیام اصلی به مخاطب
substantialist
کسی که قائل به جوهرگرایی است
substantialism
دیدگاهی مبتنی بر اینکه بنیادی‌ترین موجودات جوهرها هستند و هستی هر چیز دیگر به آنها وابسته است، چه به‌شکل اوصاف آنها چه به‌شکل نسبت‌های میان آنها
stamp pad, ink-pad, estampe (fr.)
جعبه‏ای کوچک حاوی بالشتک آغشته به جوهر * این معادل در برابر "استامپ" که در فارسی رواج یافته، ساخته شده است.
substantial, substantive
مربوط به جوهر
contour furrow
جویی که برای جلوگیری از رَواناب و فرسایش خاک در جهت خلاف شیب زمین احداث می‌شود
خاصیتی در مواد غذایی که براساس آن قابلیت جویده شدن بافت آنها مشخص می‌شود
search engine
نرم‏افزاری برای جست‏وجو در محیط‌هایی مانند اینترنت که در آنها حجم داده‏ها بسیار زیاد است
door pocket
محفظه‌ای بر روی در خودرو که از آن برای گذاشتن اشیای موردنیاز سرنشین استفاده می‌کنند
shammy/ chammy
چرم نرمی که از پوست بز یا گوسفند تهیه می‌شود