واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 1450
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
insertion mutation/ insertional mutation, addition mutation
جهشی که در آن یک یا چند نوکلئوتید وارد دِنا میشود
missense mutation
جهشی که سبب تغییر رمزۀ یک آمینواسید به رمزۀ آمینواسیدی دیگر میشود و ممکن است به تولید پروتئینی غیرفعال یا ناپایدار منجر شود
growth spurt
دورۀ 8 تا 24 ماهه در دورۀ بلوغ که در طی آن میزان رشد به حداکثر می‌رسد
pubescent growth spurt
رشد سریع استخوان‌ها و ماهیچه‌ها در پی افزایش ترشح هورمون رشد در دوران بلوغ نیز: جهش رشدی نوجوانی adolescent growth spurt
adolescent growth spurt
← جهش رشدی بلوغ
← جهش زایشی
germinal mutation
جهش در یاخته‌های مولد یاخته‌های جنسی متـ . جهش رگۀ ‌زایشی germ-line mutation
تغییر ناگهانی در مشتق دوم زمانی میدان مغناطیسی‌ ناشی از چشمه‌های درون زمین
conditional mutation
جهشی که، در شرایط خاص، باعث بروز رخ‌نمود وحشی (wild-type phenotype) و در شرایط محدودکننده، باعث بروز رخ‌نمود جهش‌یافته می‌شود
chromosome mutation, chromosomal mutation
اَبیراهی ساختاری و عددی فام‌تن‌ها‌ که خودبه‌خود یا براثر عوامل جهش‌زا به ‌وجود می‌‌آید
polar mutation, dual-effect mutation
جهشی که در آن اثر جهش علاوه بر خود ژن‌ در ژن‌های پایین‌دست همان ورزه نیز دیده می‌شود
gain of function mutation, gain of function
جهشی که به بیش‌بیانی (overexpression) یا بیان نابجا و نابهنگام ژن منجر می‌شود
loss of function mutation,loss of function
جهشی که به فقدان یا کاهش کارکرد طبیعی فراوردۀ ژنی منجر می‌شود
hypomorphic mutation, hypomorphic
جهشی که به تولید دِگره‌ای با کارکردی کمتر از حالت طبیعی منجر می‌شود متـ . کم‌ریخت1 hypomorph1
homeotic mutation
جهشی که به تبدیل عضوی به عضو دیگر می‌انجامد
point mutation, micromutation
در ژن‌شناسی مولکولی، جهشی که نتیجة جایگزینی یا حذف یک نوکلئوتید با یک نوکلئوتید دیگر است
neomorphic mutation,neomorphic
جهشی که به تولید دِگره‌‌ای با فعالیت نو منجر می‌شود متـ . نو‌ریخت1 neomorph1
transition mutation/ transitional mutation
جهشی که در آن یک باز پیریمیدین جانشین پیریمیدینی دیگر یا یک باز پورین جانشین پورینی دیگر میشود متـ . هم‌گشت transition 2
samesense mutation, synonymous mutation
← جهش خاموش
deletion mutation
جهش حاصل از وانهش یک یا چند جفت باز از یک ژنگان
← ژن جهش‌افزا
عامل ایجاد جهش
ویژگی عامل ایجاد جهش
القای جهش ژنی
site-directed mutagenesis, site-specific mutagenesis, directed mutagenesis, targeted mutagensis, localized mutagenesis, oligonucleotid directed mutagenesis
هرگونه جهش‌زایی مهندسی‌شده برای تغییر مولکول‌های دِنای هدف
تغییر توالی بازهای دِنا در لولۀ آزمایش
anti-mutator
← ژن جهش‌کاه
کوچک‌ترین واحد دِنا که تغییرآن موجب جهش می‏شود
فرد یا ژنی که در آن تغییر وراثتی رخ داده باشد
pluralistic ignorance
وضعیتی که در آن اکثریت اعضای گروه قلباً باور یا هنجاری را کنار می‌گذارند ولی به‌غلط می‌پندارند که اکثر اعضا کماکان بر آن باورند و درنتیجه عملاً با آن همراهی می‌کنند