واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 1450
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
swell direction
جهت حرکت موج مرده متـ . جهت موج دورآ
mean direction of magnetization
میانگین جهت‌های دیرینه‌مغناطیسی نمونه‌های یک ساختگاه یا ساختگاه‌های یک محل که از جمع ‌‌بُرداری آنها به ‌دست می‌آید
middle voice
جهتی که در آن فاعل دستوری از سویی عمل را آغاز می‌کند و از سوی دیگر خود از آن تأثیر می‌پذیرد
spatial disorientation, spatial-D
وضعیتی که در آن فرد در تشخیص صحیح جهت و موقعیت خود ناتوان است
regioselective
ویژگی واکنشی که همپار ساختاری واحدی را ترجیح می‌دهد و به تولید بیشتر آن در قیاس با سایر محصولات منجر می‌شود
regioselectivity
گرایش برخی واکنش‌ها به اینکه در یک مسیر صورت گیرند، درحالی‌که می‌توانند در دو مسیر یا بیشتر انجام شوند
sexual orientation, sexual preference
گرایش جنسی پایدار به افراد یک جنس خاص که می‌تواند هم‌جنس یا جنس مخالف باشد
تابلوِ هشداردهنده‏ای که در لبۀ خارجی قوس‌های افقی برای هدایت خودرو به سمت سواره‏رو نصب می‏شود
خطوطی که بر سطح سواره‌رو برای جهت دادن به تردد وسایل نقلیه ترسیم می‌شود
صفحۀ بازتابنده و طرح‌داری که تغییر ناگهانی جهت جاده را مشخص می‌کند
direction finder
ابزاری که برای پیدا کردن زاویۀ بین امتداد محل استقرار ایستگاه جهت‏یاب تا منبع تابش الکترونیکی و شمال مغناطیسی در جهت حرکت عقربه‏های ساعت به کار می‏رود؛ این زاویه نمایانگر جهت منبع انتشار امواج الکترومغناطیسی است
automatic direction-finder, ADF 1
وسیلۀ ناوبری رادیویی که نشانک‌های نشان‌فرست چندجهته را دریافت می‌کند
direction finding
روشی برای تعیین زاویۀ فرستندۀ امواج رادیویی با استفاده از آنتن بسیار دقیق و یک نشان‏دهندۀ سمت
radio direction finding
[حمل‏ونقل دریایی، علوم نظامی] پیدا کردن موقعیت بی‏سیم ازطریق دریافت امواج الکترومغناطیسی [مهندسی مخابرات] شیوه‏ای که در آن جهت ایستگاه‌های فرستنده را با دریافت و تجزیه‏وتحلیل امواج رادیویی ارسال‏شده از آنها مشخص می‏کنند
leapfrogging
پیشی گرفتن از بنگاه‌های پیشگام و رسیدن به جایگاه نخست
mutation
تغییر ماندگار در مادۀ ژنی
← کلید جهش
amorphic mutation,amorphic
جهشی که به تولید دِگرۀ اَریخت منجر می‌شود متـ . اَ‌ریخت1 amorph1
هریک از جهش‌هایی که در یک توالی افزایشگر رخ می‌دهد
dominant negative mutation
← جهش پادریخت
somatic mutation
جهشی که در یاخته‌های غیرجنسی بدن رخ می‌دهد
reverse mutation, back mutation
جهشی که باعث برگشت ژن جهشیافته به توالی نوکلئوتیدی اولیه میشود متـ . برگشت 2 reversion
hypermorphic mutation, hypermorphic
جهشی که به تولید دِگره‌‌ای با کارکردی بیش از حالت طبیعی منجر می‌شود متـ . بیش‌ریخت1 hypermorph1
nonsense mutation
جهشی که در یک رمزه صورت می‌گیرد و آن را به رمزۀ پایان (stop codon) یا برعکس تبدیل می‌کند
antimorphic mutation,antimorphic
جهشی که به تولید دِگره یا ژنی با عملکردی متضاد با ژن وحشی منجر می‌شود متـ . پادریخت1 antimorph1 جهش بارز منفی dominant negative mutation
transversion mutation
جهشی که در آن یک باز پورین جانشین یک باز پیریمیدین میشود یا برعکس متـ . تراگشت transversion
bud sport, bud mutation, sport 1
نوعی جهش که در جوانه اتفاق می‏افتد و به تولید شاخه و گل و میوۀ متفاوت با گیاه مادر منجر می‏شود
frame shift mutation, phase shift mutation, reading frame shift mutation
جهشی که چارچوب خواندن یک ژن را تغییر دهد
silent mutation, silent site mutation
جهشی که در آن جانشینی یک نوکلئوتید در یک رمزه به تغییر در رُخ‌نمود نمیانجامد متـ . جهش هم‌معنا samesense mutation, synonymous mutation
neutral mutation
1. تغییری ژنی که بیان رخ‌نمودی آن هیچ تغییری در برازندگی موجود زنده در شرایط فعلی ایجاد نمی‌کند 2. جهشی که تغییر رخ‌نمودی آشکاری ایجاد نمی‌کند