واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 3866
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
advance direction sign
تابلویی که پیش از رسیدن به تقاطع نصب می‌شود و جهت مسیر و مقاصد پیش رو را نمایش می‌دهد
tableau vivant (fr.), tableau 1
موقعیت یا وضعیتی تصویرگونه و ایستا در نمایش که در آن بازیگران برای تأکید بر برخی لحظات کاملاً ساکن در برابر تماشاگران ظاهر می‌شوند
whistle board
تابلویی در کنار مسیر که به راهبر هنگام به صدا درآوردن سوت قطار را اطلاع می‌دهد
تابلویی که در نزدیکی محل محدودیت موقت یا اضطراری سرعت نصب می‌شود تا راهبر بتواند به‌موقع ترمز کند
sign writer, sign painter
عضوی از گروه طراحی صحنه که مسئول خطاطی و طراحی تابلوهایی است که در فیلم نشان داده می‌شود
dynamic route information panel, DRIP
تابلویی که اطلاعاتی دربارۀ وضعیت تردد یا طول صف در مسیرهای مختلف ارائه می‌دهد
variable message sign, VMS, dynamic message sign, DMS
تابلویی که اطلاعات لحظه‌ای تردد را نمایش می‌دهد و همچنین کاربران را از وضعیت هوا و اطلاعات مهم دیگر آگاه می‌سازد
← تابلوی هدایت مسیر
تابلویی برای اطلاع‌رسانی به استفاده‌کنندگان از راه درمورد جهت، فاصله، مقصد، مسیر و محل خدمت‌رسانی متـ . تابلوی راهنمای مسیر
radiance, steradiancy
چگالی شار یا انرژی تابشی یک سطح تابشی در واحد سطح
radiative, radiating
ویژگی جسمی که امواج یا ذرات را در محیط می‏تاباند
ابزار سنجش چگالی تابش
سنجش چگالی تابش
محفظه‌ای چوبی یا فلزی یا سفالی یا حصیری یا سنگی برای حمل یا دفن یا سوزاندن جسد
anthropomorphic coffin
تابوتی که به شکل پیکر انسان ساخته یا تزیین شده باشد
تابوتی که از متصل کردن چند تخته‌چوب ساخته میشود
تابوتی از جنس حصیر
tree-trunk coffin, monoxylous coffin
تابوتی یکپارچه که با برش طولی تنۀ درخت و تراشیدن و خالی کردن آن ساخته میشود
slipper-shaped coffin
تابوتی به شکل گیوه
تابوتی به شکل لاوک
تابوت بزرگی از سنگ یا چوب یا فلز یا سفال که معمولاً سطح خارجی و داخلی آن با نقوش یا نوشته‌هایی پوشیده است و گاه تابوت‌های کوچک‌تر را درون آن قرار میدادند
تابوت‌دانی که به شکل پیکر انسان ساخته یا تزیین شده باشد
مجموعه‌ای از متون تدفینی مصر باستان شامل ادعیه و اوراد جادویی که در داخل یا بیرون تابوت مینوشتند و هدف از آن کمک به متوفی در سفر به جهان پسین بوده است
نقابی فلزی یا چوبی بر روی تابوت که چهرۀ آرمانی متوفی را نشان می‌دهد
خم شدن جزئی پوستۀ زمین
گسیل پرتوهای نوری یا گرمایی
ساختاری متشکل از دو یا چند رشتۀ به‌هم‌تابیده
ارتعاشی تناوبی یا صدایی محسوس که تایر آن را تولید می‌کند و احساس کوبشی هماهنگ با چرخش تایر ایجاد می‌کند
corona
بیرونی‏ترین لایۀ جوّ خورشید یا هر ستارۀ دیگر که دمای بسیار زیاد و چگالی کمی دارد
crown 1
[معماری و شهرسازی] قسمت فوقانی قوس و چَفته [مهندسی منابع طبیعی- محیط‌زیست و جنگل] قسمت بالایی درخت یا گیاه چوبی، شامل شاخه‌های زنده و برگ‌ها