واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 3866
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
دستگاهی برای اندازه‏گیری یا مقایسۀ تیرگی مایعات برحسب کاهش شدت باریکۀ نوری که از محیط عبور می‏کند
هدف استانداردی که برای آموزش و تمرین تیراندازی به کار می‌رود
family
ششمین رتبۀ رسمی در آرایه‏شناسی موجودات زنده، بالاتر از سرده و پایین‏تر از راسته
dash 1
خطی کوتاه به شکل « ـ » که از خط پیوند بلندتر است و عموماً برای جدا کردن دو واحد از یکدیگر در نوشتار به کار می‌رود متـ . خط فاصله
فرایند نشاندن نوعی پوشش تبدیلی اکسیدی سیاه یا آبی یا قهوه‌ای بر روی آهن یا فولاد یا روی یا کادمیم
plate girder
تیر اصلی که جان آن از ورقه‏های فلزی با ارتفاع نسبتاً زیاد و بال‌های آن معمولاً از ورق یا نیم‌رخ‌های فلزی ساخته شده باشد
← سپردیس‏برداری
مایع بسیار خورنده و دودکننده‌ای که از یک قسمت نیتریک‌اسید و سه قسمت هیدروکلریک‌اسید تشکیل شده است و با تمام فلزها ازجمله طلا و نقره واکنش می‌دهد
sharps container, sharps disposal container, sharps disposal bin
محفظه‌ای برای جمع‌آوری سرنگ و سوزن‌های استفاده‌شده
گونه‏ای از تیرۀ گاویان و راستۀ زوج‏سُم‏سانان که بدنش کرم‌رنگ، اما بخش بالایی سر و گردن و پایین شانه‏ها قهوه‏ای مایل به قرمز است و شاخ‌هایی طویل و نوک‌تیز و متمایل به عقب دارد
سرده‌ای آبزی از تیزکیان با حدود 50 گونه که در سرتاسر جهان پراکنده هستند
Najadaceae
تیره‌ای از قاشق‌واش‌سانان آبزی با یک سرده و حدود 50 گونه که برگ‌های آنها باریک و گل‌هایشان کوچک است
cusp 1
نقطه‏ای که در آنجا دو یا چند شاخۀ خم اشتراک دارند و خطوط مماس بر این ‏شاخه‏ها در آن نقطه بر هم منطبق هستند
تیزه‏ای که در آن دو شاخۀ خم در یک طرف مماس حدیِ وارد بر خم در نقطۀ تیزه واقع هستند متـ . تیزۀ نوع دوم cusp of second kind
تیزه‏ای که در آن دو شاخۀ خم در دو طرف مماسِ حدیِ وارد بر خم در نقطۀ تیزه واقع هستند متـ . تیزۀ نوع اول cusp of first kind
cusp of first kin
← تیزۀ ساده
cusp of second kin
← تیزۀ دوگانه
wave steepness
نسبت ارتفاع موج به طولِ‌موج
prickle
زائده‌ای نوک‌تیز در سطح برخی اندام‌ها که خار یا خارشاخه نیست
aculeate, prickly
ویژگی سطحی که دارای تیغ باشد
slide cover/ lamelle (fr.)
صفحۀ کوچک شیشه‏ای که مقطع مورد مطالعۀ روی تیغه را می‏پوشاند
صفحه یا سازه‌ای مسطح و ثابت که به‌صورت عمودی و در جهت جریان هوا بر روی سطح دیگری نصب یا ساخته می‌شود
ویژگی سطحی پوشیده از تیغ‌های کوچک یا نقاط تیز
باریکه‌هایی مسطح در اطراف موتورهای هواخنک که سبب افزایش سطح تماس می‌شوند و هوایی که از میان آنها عبور می‌کند موتور را خنک می‌کند
cloison
در نقاشی، خط تیرۀ میان دو رنگ مکمل
← دستگاه برش
← آذرین‏تیغه
septum 1
دیوارۀ جداکنندۀ دو تودۀ بافت‌ نرم‌ یا دو حفره‌