واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 1778
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
helicoid cyme, bostryx
نوعی گرزن‌ یک‌سویه که در آن انشعابات فقط در یک جهت هر محور به‌صورت متوالی باز می‌شوند و حداقل در مراحل اولیۀ تکوین ظاهری مارپیچی دارند
گل‌آذینی محدود که فقط در امتداد یک محور تکوین می‌یابد
مربوط یا شبیه به گرزن دوسویه
نوعی گرزن دوسویۀ کوچک
مربوط یا شبیه به گرزن
مربوط یا شبیه به گرزن یک‌سویه
clavate
ویژگی سطحی با عناصر چماق‌شکل که به هر جزء آن گرز (clava) گفته می‌شود
eclipse
پنهان شدن خورشید، وقتی که ماه بین زمین و خورشید باشد و سایۀ ماه بر زمین بیفتد، یا پنهان شدن ماه وقتی که زمین بین ماه و خورشید باشد و سایۀ زمین بر ماه بیفتد
stop 5, stopping 3
گذاشتن انگشت بر روی سیم سازهای خانوادۀ بربط‌ها
partial eclipse
گرفتی که در آن ماه یا خورشید به‌طور کامل پوشانده نشود
← خورگرفت حلقوی
total eclipse
کسوفی که در آن کلِ خورشید در پشت قرص تاریک ماه پنهان شود یا خسوفی که کلِ جِرم ماه در داخل مخروط سایۀ زمین قرار گیرد
central eclipse
1. خورگرفت در هنگامی که مرکز خورشید و ماه با ناظر در یک راستا قرار دارند 2. ماه‌گرفتی که در آن ماه از مرکز سایۀ زمین عبور می‌کند
eclipse chaser
منجمی حرفه‏ای یا غیرحرفه‏ای که برای رصد و ثبت گرفت‌ها به مناطق مختلف دنیا سفر می‌کند
central obscuration
بخشی از گشودگی تلسکوپ بازتابی که با آینۀ ثانویه و سپرک مسدود شده است
obstruent
در آواشناسی و واج‏شناسی، مشخصۀ آوایی که تولید آن با نوعی گرفتگی در مسیر جریان هوا همراه است متـ . نارسا non-sonorant
Lupus, Lup, Wolf
صورتی فلکی در نیمکرۀ جنوبی آسمان در جنوب صورت‌های میزان و عقرب
افزایش ناگهانی شدت حریق به‌حدی‌که مهار سریع آن ناممکن شود
یکی از علائم رایج یائسگی که به‌علت کاهش سطح استروژن بروز می‌کند و به‌صورت احساس داغ ‌شدن ناگهانی گردن و صورت و گاهی سایر نقاط بدن است و ممکن است از سی ثانیه تا پنج دقیقه به طول بیانجامد
نوعی انرژی مربوط به حرکت اتم‌ها یا مولکول‌ها که ازطریق رسانش و همرَفت و تابش قابل انتقال است
thermal wind
آهنگ تغییر قائم باد زمین‌گَرد
نوعی تبادلگر گرما که در آن گرمای ناشی از احتراق ازطریق دیوارۀ دودکش به هوای ورودی منتقل می‌شود
hydrothermal
مربوط به آب گرم یا عمل آب گرم یا حاصل این عمل
thermotolerant, thermoduric
اندامگانی که می‌تواند در گرمایی که برای بسیاری از ریزاندامگان‌های رویشی کشنده است زنده بماند
thermocouple
وسیله‌ای متشکل از دو رسانای فلزی متفاوت که از هر دو سر به هم وصل‌ هستند و اختلاف دما در دو نقطۀ اتصال آنها به برقراری جریان الکتریکی در حلقۀ ایجادشده منجر می‌شود متـ . جفت گرماالکتریکی thermoelectric couple
thermophile
ویژگی باکتری‌ها یا سایر ریزاندامگان‌هایی که بیشترین رشد آنها در دمای حدود 45 تا 60 درجۀ سلسیوس است
thermochromism
قابلیت ماده ازلحاظ تغییر رنگ براثر تغییر دما
obligatory thermogenesis
بخشی از اثر گرمایی غذا که صرف تأمین انرژی لازم برای گوارش و جذب و سوخت‌وساز مواد غذایی می‌شود
facultative thermogenesis
بخشی از اثر گرمایی غذا که تحت تأثیر اعصاب هم‌حس، افزون بر گرمازایی اجباری، مصرف می‌شود