واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 1778
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
یگان هوایی در هریک از نیروهای نظامی، اعم از هوایی و دریایی و جز آن
برنامه‌ای کاربردی که پیام واگشتی را تولید می‌کند
virus assembly, assembly 1
تجمع ویریون‌های بالغ متشکل از مادۀ ژنتیکی و پروتئین
← پیشه‌گِردایی
اصطلاحی عمومی برای ستون هوای چرخان، در مقیاس کوچک
fire whirlwind
گردبادی چرخنده و پیچندی متشکل از هوای داغ و شعله و دود و گردوغبار بالارونده
ماشینی برای پاشیدن مواد شیمیایی به‌صورت گَرد
چالۀ حاصل از گرم شدن ذرات ریز تیرۀ روی یخ، براثر تابش خورشید و فرورفتن آنها در یخ
ذرات کروی‌شکل حاوی دارو که در ساخت قرص و کپسول به کار می‌روند
فرایند متراکم کردن یا قالب‌گیری دارو به شکل گِرددانه
پاشیدن گَرد بر سطح کائوچو
circulation
حرکت شاره بر روی سطح یا درون حجمی معین در یک مسیر بسته
cornering
قابلیت دور زدن و گذر وسیلۀ نقلیه از پیچ مسیر
revolution
حرکت یک جِرم به دور جِرم دیگر، مانند سیارات به دور خورشید یا اقمار به دور سیارات متـ . حرکت انتقالی 2
ocean circulation
حرکت بزرگ‌مقیاس آب اقیانوسی که معمولاً در چرخاب‌های بسته رخ می‌دهد
حرکت گردشی دارای اولویت بیشتر، مانند گردش اتوبوس که حق تقدم دارد
protected turning
نوعی گردش در تقاطع که با نصب چراغ راهنمایی و اختصاص زمان جداگانه ایمن شده باشد
wind-driven circulation
حرکت آب‌های اقیانوسی بر اثر باد که ممکن است ساعتگرد یا پادساعتگرد باشد
closed circulation
شارش شاره درون یک خط جریان بسته
حرکتی گردشی که در ضمن انجام آن باید حق تقدم وسایل نقلیه و عابران پیاده را رعایت کرد
atmospheric circulation
حرکت‌های جوّ در بالای سطح زمین
نوعی گردش به چپ که در آن راننده یا دوچرخه‌سوار از منتهی‌الیه سمت راست تقاطع و از مقابل جریان منقطع، پس از سبز شدن چراغ عبور می‌کند
general circulation
حرکت‌های بزرگ‏مقیاس، هزار کیلومتر یا بیشتر، جوّ با توصیف آماری
permitted turning
نوعی گردش در تقاطع که زمان جداگانه‏ای به آن اختصاص داده نشده باشد
coordinated turn
گردش هواگَرد بدون بروز برون‌سُرش و درون‌سُرش
درجۀ سایش ذرات آواری که با میزان تیزی لبه‌های آن مشخص می‌شود
holiday maker
شخصی که برای سپری کردن تعطیلات به سفر می‏رود
شخصی که به‌طور موقت محل زندگی خود را به قصد سفر و بازدید از مکان‌های دیدنی ترک می‏کند متـ . جهانگرد * مصوب فرهنگستان اول
بازدیدکننده‌ای که از قاره‌ای به قارۀ دیگر سفر می‌کند
midcentric tourist, midcentrics
گردشگری که نه تنوع‌طلب است و نه تنوع‌گریز