واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2133
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
میزان کارایی هواگَرد در هنگام نشست‌وبرخاست در اوضاع گوناگون جوّی و اقلیمی مندرج در گواهینامه‌ای خاص
درصدی از انرژی دریافتی که بدن آن را ذخیره می‌کند
degraded performance
قابلیت کاهش‌یافتۀ هواگَرد براثر عیوب درونی مانند خستگی پیکر و فرسودگی اجزای موتور
asymptotic efficiency
حد کارایی برآوردگر، وقتی که اندازۀ نمونه به بی‏نهایت بگراید
relative efficiency
نسبت میانگین توان دوم خطاهای دو برآوردگر
asymptotic relative efficiency
معیاری مجانبی برای سنجش کارایی نسبی یک شیوۀ عمل آماری، مانند برآوردگر یا ملاک آزمون فرض وقتی تعداد نمونه به بی‏نهایت بگراید
work addiction, workaholism, ergomania
نوعی رفتار اعتیادی که در آن فرد به‌افراط کار می‌کند، به‌طوری‌‌که سلامت جسمی و روابطش با افراد دیگر دچار مشکل می‌شود
work addict, workaholic, ergomaniac
شخصی که دچار کاربارگی است
استفاده‏کننده از رایانه
مجموعة کاربرانی که پیش‌بینی می‌شود در آینده، نیازهای فعلی آنها به نیازهای عمومی بازار محصولات نوآورانه تبدیل شود
authorized user
کاربری که اجازۀ دستیابی به سامانه برای انجام کارهای معینی را داشته باشد
کاربری که به‌دلیل استفادة پیوسته و منظم از افزاره‌ای خاص، در به‌کارگیری آن بسیار ورزیده شده است
فردی که پس از کامل‏شدن و بازاریابی محصول رایانه‏ای از آن استفاده می‏کند
user-friendly
ویژگی نرم‏افزار یا سخت‏افزاری که کار کردن با آن و یادگیری استفاده از آن، برای کاربران تازه‏کار یا بی‏تجربه، ساده و آسان باشد
مرحله‌ای در چـرخة فراوری (behaviorual processes) که در آن دست‌ساخته‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند
knowledge application
← بهره‌برداری دانش
land application
استفاده از فاضلاب، با هدف تصفیه یا کاربرد دوبارۀ آن ازطریق تخلیۀ یکنواخت آن بر روی زمین با هدف اصلاح خاک
hearing aid orientation, HAO
آموزش استفادة درست و طریقة نگهداری از سمعک به کاربر سمعک و خانوادة او
میزان سهولت درک و یادگیری و استفاده از یک محصول نرم‏افزاری
actualistic study
مشاهدة دقیق کاربرد واقعی دست‌ساخته‌ها و بوم‌ساخته‌ها و پدیدارها برای دستیابی به مشابهت‌‌های کلی در تفسیرهای باستان‌شناختی
مربوط به کاربردشناسی
شاخه‏ای از معناشناسی که به مطالعۀ معنای جمله در بافت می‏پردازد
← کاربری زمین
هر فرایندی که در طی آن کاربر بی‌نیاز از به‌کارگیری دستان خود بتواند تراکنش‌های داده‌ای و اطلاعاتی از جمله تماس تلفنی را انجام دهد متـ . برخوانی دست‌آزاد
نوعی کاربری زمین که اگر در یک دورۀ معین تحقق یابد، کاربری‌های دیگر آن در همان دوره ازلحاظ کمّی و کیفی کاهش می‌یابد
نوعی کاربری که از طرف مرجع معتبر برای زمینی در نظر گرفته می‏شود متـ . کاربری
cartable (fr.)
پوشۀ مخصوصی که نامه‏ها و پرونده‏های جاری را برای صدور دستور در آن قرار دهند
windscreen card
لوحی برای نمایش مقصد و دیگر اطلاعات مربوط که معمولاً در سمت راست و پایین شیشۀ جلوی وسیلۀ نقلیۀ عمومی قرار داده می‌شود
boarding card
مجوز ورود مسافر به هواپیما که معمولاً شمارۀ صندلی در آن قید می‏شود
debit card, prepaid card 1, prepaid telephone card, calling card
نوعی کارت اعتباری که می‏توان با آن بدون پرداخت نقدی از خدمات تلفن شهری، بین‏شهری یا بین‏المللی بهره‏مند شد