واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2133
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
محصولی که، معمولاً در معادن فلزی، از خُرد کردن کان‌سنگ خام و جدا کردن مواد باطله از آن به‌دست می‌آید نیز: عیارافزوده concentrate کان‌سنگ کانه‌آرایی شده dressed ore
← کان‌سنگ عیارافزوده
1. پیش‌کان‌سنگی غنی از سولفید که به‌دلیل تماس نداشتن با آب زیرزمینی اکسید نشده است 2. کان‌سنگ نااکسیده در زیر پوشش اکسیدة ناشی از هوازدگی و فرسایش
لایه‏های غنی از فلز در میان یک رشته لایه‏های رسوبی
ore mineral, ore 2
کانی یا کانی‌های استخراج‏شدۀ معمولاً فلزی که ازلحاظ اقتصادی مورد توجه باشد؛ همچنین کانی‌های فرعی سنگ‌های آذرین
جدا کردن کان‌سنگ از برخی مواد بی‏ارزش
mineralography/ mineragraphy, ore microscopy
مطالعۀ کانه‌های کدر در مقاطع صیقلی به‌وسیلۀ ریزبین‌ها/ میکروسکوپ‌هایی با نور بازتابی
رقمی از منداب (colza) که درصد اوروسیک‏اسید و آلکالوئید آن از حد معینی پایین‏تر باشد متـ . مَنداب کانادایی
focus 1
[اپتیک] نقطه‏ای بر روی محور عدسی که تصویر نقطه‏ای در بی‏نهایت بر روی آن تشکیل می‏شود [زبان‌شناسی] در ساخت اطلاع جمله، سازه‏ای که گوینده با استفاده از آهنگ یا نشانه‏ای دیگر آن را با تأکید بیان می‏کند [ژئوفیزیک] محل رها شدن انرژی زمین‌لرزه و آغاز شکستگی در درون زمین
جایگاه یا مرکز زیرسطحی فعالیت آتشفشانی در یک ناحیه
کانون آینۀ اصلی تلسکوپ‌های بازتابی
پهنه‌ای جغرافیایی که دارای شمار نسبتاً فراوانی از یک گونة بوم‌ویژة محلی است متـ . کانون انحصاری‌شدگی
major activity centre, MAC 1, activity centre area
محدوده‌ای که ویژگی آن حجم زیاد سفر با وسایل نقلیۀ عمومی و شخصی است
کانون نهایی سامانۀ اپتیکی دوآینه‌ای کاسگرینی
فضای کاری مشترک برای برخورد آرا و تسهیم اندیشه‌های خلاق متخصصانی با پیشینه‌های مختلف با هدف مشارکت در توسعة نوآوری
بندری دریایی که به‌عنوان کانون یک شبکۀ حمل‏ونقل عمل می‏کند
تنظیم باریکة الکترون‌ها در لامپ تصویر تلویزیون که در آن با تغییر دادن جریان‌های مستقیم گذرنده از پیچه‌ها میدان‌ مغناطیسی را تغییر می‌دهند
alternating-gradient focusing
روشی برای کانونی کردن باریکة ذره‌های باردار در شتاب‌دهنده‌های پرانرژی که در آن با استفاده از شیب متناوب از پخش‌شدگی باریکة ذرات باردار جلوگیری می‌شود
متمرکز شدن باریکه‌ای از یون‌ها پس از عبور از ناحیة نایکنواخت میدان مغناطیسی
متمرکز کردن امواج ضربۀ منعکس‌شده از دیوارۀ تونل اَبَرصوتی بر روی محور اصلی آن
کانونی‌سازی باریکه‌ای از ذرات باردار به کمک میدان‌های مغناطیسی
گروهی از هم‌نهشتگان‌هایی که در آنها بارزه‌های فرهنگی مشابه با بسامد بالایی وجود دارند و این بارزه‌ها به‌قدری مهم و شاخص‌اند که ارتباط با یکدیگر را کاملاً مشخص می‌کنند
دو خط تشکیل‏شده در کانون سامانۀ اپتیکی آستیگمات وقتی که پرتوهای فرودی از یک نقطه سرچشمه گرفته باشند
mineral
1. عنصر یا ترکیب طبیعی غیرآلی (معدنی) با ساختار درونی منظم و شکل بلوری و خواص فیزیکی ویژه 2. هر مادۀ طبیعی غیرآلی (معدنی) متـ . مادۀ معدنی * مصوب فرهنگستان اول
amorphous mineral
کانی‌ای که فاقد ساختار بلوری است
کانی باقی‌مانده از یک سنگ اولیه
evaporite mineral
کانی ته‏نشین‏شده در نتیجۀ تبخیر
metamict mineral
کانی دارای عناصر پرتوزا که شبکۀ آن براثر آسیب‌ ناشی از تابش دچار آشفتگی و تغییر شده باشد، اما ریخت بیرونی آن تغییری نکرده باشد
rock-forming mineral
قطعه‏ای از سنگ دیواره در یک تودۀ آذرین ژرف‌توده‌ای یا آتشفشانی