واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 898
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
برداشتن بخشی از عنبیۀ چشم با جراحی
نوعی عنبیه‏برداری که برای درمان بیماری چشم انجام می‌شود
total iridectomy, sector iridectomy, complete iridectomy
عمل جراحی برداشتن کامل بخش شعاعی عنبیه از ریشه تا حاشیه
برش دادن عنبیه با جراحی
peripheral iridotomy, basal iridotomy, buttonhole iridotomy, stenopeic iridotomy
نوعی روش جراحی برای درمان آب سیاه با زاویۀ تنگ (narrow-angle glaucoma) که در آن بخشی از محیط یا ریشۀ عنبیه برش داده می‌شود
iridoplegia, iridoparalysis
فلج بندارۀ عنبیه همراه با ناتوانی در انقباض و اتساع مردمک
نارسایی در انقباض مردمک در هنگام تحریک پوست یا تحت ‌تأثیر نور
accommodation iridoplegia
نارسایی در انقباض مردمک در هنگام انجام عمل تطابق
نوعی عنبیه‌فلجی که در آن بندارۀ عنبیه به هیچ محرکی واکنش نشان نمی‌دهد
sympathetic iridoplegia
نارسایی در اتساع عنبیه در هنگام تحریک پوست
لرزش نابهنجار عنبیه در هنگام حرکت چشم
element 2
[شیمی] مادۀ ساخته‌شده از اتم با عدد اتمی یکسان [هنرهای تجسمی] جزء غیرقابل‌تجزیه‏ای که هنرمند در آفرینش اثر هنری به کار می‏گیرد
hydrological element
1. سیمای پدیده‌ها و فرایندهای آب‌شناختی مانند بارش و آب‌دهی 2. در مدل‌سازی آب‌شناختی، پهنه‌ای با خواص آب‌شناختی یکسان
sieve element
یاختۀ آوندی بافت آبکش که در انتقال عمودی مواد محلول دخالت دارد متـ . عنصر غربالی
initiator element, INR element, Inr
توالی‌های کوتاه در پیش‌بَرها که برای آغاز رونویسی لازم‌اند متـ . آغازگر 1 initiator 2 بَستک آغازگر initiator box آغازگاه رونویسی transcription initiation site
major element
عنصری که بیش از 1 درصد از آن در پوستۀ زمین وجود داشته باشد
← افزایشگر
عنصری که بیش از یک ایزوتوپ طبیعی داشته باشد
ultra trace element
مادۀ کانیایی که به مقدار بسیار ناچیز در بدن وجود دارد و نیاز بدن به آن بسیار کم است
عنصری از یک دستگاه جبری که توانی از آن صفر است
function element
فرمول‌دار
air mobility element, AME
شاخه‌ای از فرماندهی متحرک مرکز واپایی سوخت‌بَری هوایی که با اعلام درخواست فرماندهِ رزم جغرافیایی، هواپیمای سوخت‌بَر را به منطقۀ مورد‌ نظر اعزام می‌کند
symmetry element
موجودی هندسی، مانند نقطه یا خط یا صفحه که عمل تقارن خاصی نسبت به ‏آن انجام می‌شود
element of a crime
هریک از ویژگی‌های اساسی یک جرم خاص که از سوی قانون یا ازطریق آیین‌نامه تعیین شده باشد
یاختۀ آوندی در چوب برخی سرخس‌ها و اغلب نهان‌دانگان که فاقد دیوارۀ عرضی است و دیوارۀ ثانویۀ ضخیم دارد
فرایند یا فعالیتی در شیوۀ حصول اطمینان که نتایج حصول اطمینان را مشخص می‌کند
silencer element
← خاموشگر
idempotent element
عنصری از یک جبر که مربع آن با خودش برابر باشد
chirality element
اصطلاحی عام که به معنای محور و مرکز و صفحۀ دستوارگی است
task element
فردی از یگان رزمی که فرمانده یگان رزمی یا مقام بالاتر او را هدایت می‌کند