واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 898
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
water-short area
منطقه‌ای که شرایط طبیعی یا فشارهای ناشی از توسعه، امکان دسترسی به آب‌های سطحی و زیرزمینی را در آن محدود می‌کند
accident
هر یک از ویژگی‌های یک شیء که جزء ذات آن نیست و شیء با از دست دادنش همچنان همان که بود باقی می‌ماند
← عرض نقطه
bed width
فاصلۀ میان دو پشتۀ (dole) مجاور
track gauge measurement, track gauge
حداقل فاصلۀ بین دو ریل یک خط‏ آهن از محل تاج ریل
فاصلۀ بین خط گوشۀ ریل حرکتی تا خط گوشۀ ریل سوم مجاور
عرض خط پذیرفته‏شده در بیشتر کشورهای دنیا که میزان آن 1435 میلی‌متر است
heliocentric latitude
مختصه‌ای بر روی دائرة‌البروج، از 90- تا 90 درجه، که نسبت به قطب‌های دائرة‌البروج اندازه‌گیری می‌شود متـ . عرض خورمرکز
heliographic latitude
مختصه‌ای که ناظر زمینی آن را بر مبنای استوای خورشید اندازه‌گیری می‌‌کند متـ . عرض خورنگاشتی
← عرض خورشیدمرکز
← عرض خورشیدنگاشتی
geocentric latitude
زاویۀ میان صفحۀ استوا و خطی که از مرکز زمین می‏گذرد
عرض مغناطیسی هر نقطه درصورتی‌که به جای میدان زمین، میدان یک دو‌قطبی که تقریب نزدیکی از آن است، قرار گیرد
weaving width
عرض قسمتی از مسیر که حرکت ضربدری در آن انجام شود
کل جابه‌جایی عرضی شناور در هنگام گردش
flangeway width
فاصلۀ بین خطِ گوشۀ ریل حرکت و سطح درونی ریل نگهبان در تراز 14 میلی‌متری از سطح تاج
effective walkway width
عرض قابل‌‌استفادۀ پیاده‌رو برای عابران پیاده که برابر است با عرض کل پیادرو منهای محل انتظار عبور از چراغ یا پیش‌آمدگی ساختمان‌ها یا دیگر موانع موجود
magnetic latitude
فاصلۀ زاویه‏ای شمالی یا جنوبی از استوای مغناطیسی
astronomic latitude
زاویۀ میان امتداد قائم و صفحۀ استوای آسمان
ordinate of a point, y-coordinate of a point, y-coordinate
مختص y (عمودی) یک نقطه (y وx) در دستگاه مختصات قائم متـ . عرض
cross-cutter/ crosscutter
دستگاهی برای ایجاد برش عرضی
cross-cutting/ crosscutting
برش اندام‌های درخت به‌صورت عرضی و به اندازه‏های موردنیاز
track gauge tool, track gauge rule
ابزاری برای اندازه‌گیری و بررسی فاصلۀ بین دو ریل حرکت خط آهن
ابزاری برای پایش فاصلۀ ریل سوم با ریل حرکتی
crossover 3
معبر اتصال پیاده‏رو یا سواره‏رو به‌صورت هم‌سطح یا غیرهم‌سطح از یک معبر به طرف دیگر
در راه‌هایی که دارای میانگاه هستند، معبری که از میانگاه می‌گذرد و این امکان را فراهم می‌کند که شدآمد یک جهت به مسیر حرکت جهت مخالف وارد شود و در خط اختصاص‏یافته ادامۀ مسیر دهد
supply 2
مقدار کالا و خدمات موجود برای پاسخگویی به تقاضا یا برای فروش به قیمت مشخص
منطقۀ بادهای ضعیف و متغیر معمولاً توأم با هوای داغ و بی‌بارش که ناشی از واچرخندهای جنب‌حاره‌ای عرض‌های 30 تا 40 درجه است متـ . عرض‌های کُندبادی
کل مقدار عرضۀ کالا و خدمات تولیدشده در اقتصاد، با سطح قیمت معین، در مدت‌زمان مشخص