واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 243
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
coefficient of friction, friction coefficient
ثابتی که از ضرب آن در نیروی عمود بر دو سطح حداکثر نیروی اصطکاک میان آن دو سطح به دست می‌آید
skin friction coefficient
ضریب بی‌بُعد پَسار اصطکاک پوستی بر روی جسم غوطه‌ور در شارش آرام گران‌رو و تراکم‌پذیر (compressible flow)
longitudinal friction factor
میزان اصطکاک میان تایر خودرو و روسازی راه در وضعیت قفل شدن چرخ‌ براثر ترمزگیری که در راستای محور طولی اندازه‌گیری می‌شود
confidence coefficient, confidence level
برای یک بازۀ اطمینان، احتمال آنکه این بازه مقدار پارامتر موردنظر را در بر ‌گیرد
ضریبی عددی برای اندازه‌گیری تأثیر کل هزینۀ اولیه یا مستقیم گردشگری در چرخۀ اقتصاد یک منطقه
نسبت نیروی محرک الکتریکی به آهنگ تغییر جریان در مدار
coefficient of cubical expansion, coefficient of volumetric expansion
افزایش حجم واحد حجم ماده به ازای هر درجه افزایش دما در فشار ثابت
coefficient of linear expansion
افزایش طول واحد طول جسم جامد به ازای هر درجه افزایش دما
coefficient of superficial expansion
افزایش مساحت واحد سطح جسم براثر یک درجه افزایش دما در فشار ثابت
selection coefficient, coefficient of selection
مقیاسی برای اندازه‌گیری شدت انتخاب طبیعی یک ژن‌نمود یا رخ‌نمود خاص
emission factor
نسبت میزان آلودگی تولیدشده به واحد مواد خام فراوری‏شده
energy coefficient
نسبت انرژی موجود در موجی که در نقطه‌ای از تُنُک‌آب، برحسب طول ستیغ، به جلو منتقل می‌شود، به انرژی موجود در موجی که در ژرفاب، برحسب طول ستیغ، به جلو انتقال می‌یابد
contraction coefficient
نسبت حداقل سطح مقطع مایع فوران‌کننده از یک منفذ به سطح مقطع آن منفذ
Auger coefficient
نسبت تعداد الکترون‌های اوژه به فوتون‌های پرتوِ ایکس گسیل‏شده
load factor 2
نسبت بهره‏برداری به ظرفیت کل تجهیزات در زمان معین
load equivalency factor
نسبت شمار دفعات تکرار بار محوری مشخصی که روسازی می‌تواند تحمل کند به شمار دفعات تکرار بار محوری دیگری که همان روسازی در چهارچوب معیار خرابی می‌تواند تحمل کند
نسبت فضایی که کالا اشغال می‌کند به وزن آن
transmission-line reflection coefficient
نسبت ولتاژ بازتابیده در انتهای خط انتقال به ولتاژ پیشرو (incident voltage)
retention factor
نسبت مقدار مادۀ حل‌شده در فاز ایستا به مقدار آن در فاز متحرک
riding frequency coefficient
تعداد سفر در یک بازۀ زمانی خاص تقسیم بر جمعیت ساکن در محل
تعداد رکوردها (records) در هر بستک که از تقسیم اندازۀ بستک بر اندازۀ هریک از رکوردهای موجود در آن به دست می‌آید
utilisation factor/ utilization factor
شاخصی که نشان می‌دهد چه مقدار از کل ظرفیت رسانۀ انتقال مخابراتی برای حمل اطلاعات بین گره‌ها به کار می‌رود
ضریبی که احتمال جذب نوترون گرمایی را در مادۀ شکافت‌پذیر نشان می‌دهد
coefficient of mutual diffusion
کمیتی در نظریۀ جنبشی گازها که میزان تمایل گازها به پخش شدن در یکدیگر را در شارش بی‌تلاطم تعیین می‌کند
scattering coefficient
← ضریب اتلاف 1
atomic scattering factor
نسبت دامنۀ پراکندگی پرتوهای ایکس از اتم در راستایی خاص به دامنۀ پراکندگی از یک الکترون، وقتی که در مرکز اتم در نظر گرفته شود متـ . ضریب شکل اتمی atomic form factor
drag coefficient
1. ضریبی بی‌بُعد (non-dimensional coefficient) برابر با حاصل‌تقسیم پَسار کل بر فشار دینامیکی در مساحت سطح معرّف 2. ضریب نشان‌دهندۀ پَسار یک جسم برحسب نیوتن که بر مساحت یک مترمربع با سرعت یک کیلومتر در ساعت وارد می‌شود
radar backscatter coefficient
مقیاسی کمّی برای نشان دادن شدت انرژی بازگشتی از سطح زمین به سمت آنتن رادار
contingency coefficient, coefficient of contingency
میزان قوت پیوند بین دو متغیر رسته‌ای یا کیفی در جدول پیشایندی
leading coefficient
در یک چندجمله‌ای یک‌متغیره، ضریب جمله‌ای که بیشترین درجه را دارد