واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 243
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
bonnet safety-catch, bonnet safety
زبانه‌ای عموماً قلاب‌مانند که ازطریق قفل شدن به قطعۀ ثابت روی بدنه، در موتور را بسته نگه می‌دارد
← غیرمسلح کردن
دورریزهای حاصل از فرایندهای تولید
دورریزهای فلزی مانند بافه/کابل و لوله و قطعات خودرو و رادیاتور متـ . فلزقراضه
مواد باقی‏مانده از فراوری غذا که قابل بازیافت و تبدیل به مواد قابل‌استفادۀ دیگر باشد
bone lesion, bony lesion
اصطلاحی عمومی برای هرنوع ناهنجاری استخوانی ناشی از عفونت یا تودینه یا صدمه که در پرتونگاری به‌صورت روشن یا متراکم دیده می‌شود
← دستگاه ضبط صدا
optical thickness
حاصل‌ضرب ضخامت مادۀ نوری در ضریب شکست آن متـ . ضخامت نوری
← عمق اپتیکی هواسُلی
body thickness
حداکثر ستبرای بدنۀ قوطی در برش طولی درز
ضخیم‌ترین بخش تایر که در ناحیۀ شانه قرار دارد و بر دمای تایر درحال‌حرکت تأثیر مستقیم دارد
bark thickness
پهنای پوست درخت در محل قطرِ برابرِ سینه
end thickness
حداکثر ستبرای در قوطی در برش طولی درز
seam thickness
حداکثر ستبرای درز مضاعف در جهت عمود بر تاخوردگی‌های درز
casting thickness, casting section thickness
ضخامت دیوارۀ قطعۀ ریختگی در نقطۀ معینی از قطعه
اختلاف ارتفاع زمین‌پتانسیلی میان دو سطح فشارثابت در جوّ
effective throat thickness
ضخامت گلویی جوش که حداکثر معادل 707/0 ضخامت ورق است و درنتیجه طول ساق جوش نباید بیشتر از ضخامت ورق باشد
ستبرای مازة کشتی
relative thickness
نسبت ضخامت هر لایه به فاصلة الکترودی
← ضخامت اپتیکی
counter-command and control
پیشگیری از کارایی نیروهای فرماندهی و نظارت دشمن ازطریق جلوگیری از دسترسی آنها به اطلاعات و کاهش کارایی یا انهدام سامانۀ فرماندهی و نظارت دشمن اختـ . ضدِفون counter-C2
counter-command, control, and communications
پیشگیری از کارایی نیروهای دشمن ازطریق جلوگیری از دسترسی آنها به اطلاعات و کاهش کارایی یا انهدام سامانۀ فونای دشمن اختـ . ضدِفوناcounter-C3
watertight, waterproof
ویژگی درها و اتصالات و قطعات و بخش‌هایی که از نفوذ آب به داخل و به بیرون جلوگیری می‌کنند
counter battery fire
آتشی برای از بین بردن یا خنثی کردن آتش غیرمستقیم سامانه‌های سلاح دشمن
countercompulsion
اجبار ثانویه‏ای که برای جلوگیری از تداوم اجبار اصلی جانشین آن می‏شود
فنی برای کاهش اثر اختلال نقطه‏ای دشمن که بر روی گیرنده‏های امواج الکترومغناطیسی خودی اعمال می‏شود
عاملی که موجب جلوگیری یا درمان استفراغ شود
counter information, contra information, anti-informatio
← دُژ اطلاعات
antidepressant
دسته‌ای از داروها که برای درمان افسردگی تجویز می‌شود
ویژگی دارو یا وسیله یا روشی که از بارداری جلوگیری می‌کند