واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 465
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
مجموعۀ شستی‌های سازهای شستی‌دار
clutch disc/ clutch disk, clutch plate, friction plate, driven plate assembly, clutch centre plate, centre plate, clutch driven plate, driven disc
صفحۀ چرخانی که دو سوی آن با ماده‌ای اصطکاکی پوشانده می‌شود و با فشرده شدن بین چرخ‌لنگر و دیسک کلاچ، گشتاور و توان و حرکت را از موتور به جعبه‌دنده (gearbox) منتقل می‌کند
automatic gearbox clutch disk, automatic transmission clutch disk
هریک از صفحات تشکیل‌دهندة کلاچ چندصفحه‌ای که با فشرده شدن به دیسک‌ها و صفحات دیگر حرکت یا دور را از مجموعة چرخ‌دنده‌های خورشیدی به محور خروجی جعبه‌دندة خودکار منتقل می‌کند
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مجموعه‏ای از کلیدهای نمایشگر حروف الفبا و نشانه‏های دیگر که بر روی یک صفحه قرار گرفته‏اند و به رایانه متصل می‏شوند و از آن برای ورود اطلاعات به رایانه استفاده می‏کنند [موسیقی] مجموعۀ شستی‌های سازهای شستی‏دار
صفحه‌هایی نشان‌دهندۀ همدوسی رویدادهای بازتابی در لرزه‌نگاشت‌ها به‌ازای مقادیر مختلف برون‌راندهای بهنجار
سه یا چند صفحه که در یک نقطه مشترک باشند
disk weight, plate 3
هریک از دو صفحۀ فلزی که وزن برابری دارند و برای سنگین‌تر کردن میل‌وزنه در دو سر آن نصب می‌کنند
sieve plate 2
بخش اختصاص‌یافته‌ای از دیوارۀ انتهایی یک عنصر لولۀ آبکش که به‌صورت ساده یا مرکب است متـ . صفحۀ غربالی
mirror plane, mirror plane of symmetry
[زمین‏شناسی] هر صفحه‌ای که بلور یا ساختار بلوری یا تقارن بلوری را طوری تقسیم کند که هر بخش بازتاب آینه‌ای طرف دیگر باشد [فیزیک]‏ صفحه‌ای فرضی در بلور که نیمی از بلور نسبت به آن، تصویر آینه‌ای نیم دیگر است متـ . صفحۀ تقارنplane of symmetry صفحۀ تقارن آینه‌ای plane of mirror symmetry
بخشی از تَن‌پار که به سوی طناب پشتی گسترش می‌یابد و بافت‌های استخوانی مانند مهره‌ها و دنده‌ها از آن به وجود می‌آید
principal plane 1
هریک از دو صفحۀ عمود بر محور اصلی که شی‏ء واقع بر یکی از آنها تصویری با بزرگ‌نمایی جانبی واحد بر روی دیگری ایجاد کند
principal plane of stress
یکی از سه صفحۀ متعامد در نقطه‌ای که تنش برشی در آن نقطه و در امتداد آن صفحه صفر میشود
horizontal plane
صفحه‌ای فرضی که عمود بر دو صفحۀ پیشانی و میانی از بدن عبور می‌کند و بدن را به دو قسمت بالا و پایین تقسیم می‌کند متـ . صفحۀ عرضی transverse plane, transversal plane
Frankfort horizontal plane
← صفحۀ چشمی ـ گوشی
صفحه‌ای که در مفصل سازۀ پایۀ علائم نصب می‌شود و هرچند در برابر نیروی باد مقاوم است، در هنگام برخورد وسیلۀ نقلیه با پایه در هم می‌شکند تا از شدت تصادف کاسته شود
← صفحۀ خروجی معده
plane of reflection
صفحه‌ای هندسی که با امتداد پرتوِ بازتابیده از یک سطح و خط عمود بر آن مشخص می‌شود
supracristal plane, planum supracristale, supracrestal plane
صفحه‌ای عرضی که از بالاترین قسمت ستیغ لگن عبور می‌کند
صفحه‌ای فرضی که در جلو از کنارۀ فوقانی کاسۀ چشم و در عقب از بالای دهانۀ خارجی گوش عبور می‌کند
bolster top cover plate
صفحه‌ای فولادی در قسمت بالایی بدنۀ گهواره که بر روی صفحه‌های قائم جان‌ گهواره نصب می‌شود
beta sheet, β sheet, β plitted sheet
چیدمان تقریباً صفحه‌ای چند رشتۀ بتای مجاور که با پیوندهای هیدروژنی بین مازه‌های رشته‌های پلی‌پپتیدی برقرار می‌شود
Bouguer plate
لایۀ فرضی نامتناهی با ضخامتی برابر ارتفاع ایستگاه اندازه‏گیری از سطح مرجع، معمولاً سطح دریاهای آزاد
interspinous plane, planum interspinale, interspinal plane, Lanz line
صفحه‌ای که دو خار تهیگاهی بالایی را به هم وصل می‌کند
optic disc, discus nervi optici
نقطۀ کوچکی بر روی شبکیه که محل خروج تارهای عصبی منشعب از یاخته‏های استوانه‏ای و مخروطی کرۀ چشم است متـ . نقطۀ کور blind spot پرز بینایی optic papilla
صفحه‌ای فرضی که از محور میدان بینایی دو چشم عبور می‌کند
صفحه‌ای عرضی که از دکمه‌های ستیغ استخوان تهیگاه که در لبۀ خارجی آن قرار گرفته‌اند عبور می‌کند
هریک از صفحات مدور کوچکی از کاغذ جاذب که با یک نوع پادزیست اشباع شده باشد
بخش ساقه‏ای واقع در قسمت زیرین سوخ که به محور عمودی ساقه متصل است و معمولاً کوتاه و گوشتی است
صفحه‌ای فرضی که در جلو از کنارۀ زیرین کاسۀ چشم و در عقب از پایین دهانۀ خارجی گوش عبور می‌کند
bolster bottom cover plate
صفحۀ فولادی زیرین بدنۀ گهواره که صفحه‌های قائم جان‌ گهواره بر روی آن نصب می‌شود