واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 465
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
rose box, strum box, strainer box
جعبه‌ای مکعب یا گرد با سوراخ‌های ریز که بر سر لولة مکش پمپ نصب می‌شود تا از ورود ناخواستة ذرات جلوگیری ‌شود
cartridge filter
نوعی صافی که در تصفیه‌خانه‌های کوچک یا سامانه‌های تصفیه، در نقطة مصرف برای بهبود کیفیت آب، به کار می‌رود
← پالایة خفانشی
vacuum filter
نوعی صافی که مخلوط جامدـ مایعی به سمت پرفشار آن خورانده می‏شود و براثر خلأ یا فشار کم در سمت دیگر، مایع از صافی عبور می‏کند و لایه‏ای از جامد بر روی صافی باقی می‏ماند
alias filter, antialias filter
نوعی صافی که قبل از نمونه‏برداری به کار می‏رود تا بسامدهای ناخواسته‏ای که در نتیجۀ نمونه‏برداری امکان دگرنامی دارند حذف شوند
صافی بستردانه‌ای که در آن جریان آب از بالا و پایین وارد و از وسط خارج میشود
birefringent filter
آرایۀ متناوبی از فیلم‌های (films) قطبنده و تیغه‌های بلور دوشکست که نور را به‌صورت نوارهای طولِ‌موجی با فاصله‌های دورازهم عبور می‌دهد
← پالایة رنگ
microwave filter
وسیله‌ای که بخشی از ریزموج‌ها با بسامدهای معین را عبور می‌دهد و سایر بسامدها را جذب یا دفع می‌کند
biofilter, biological filter
بستری از شن یا سنگ یا مواد دیگر که فاضلاب از آن عبور می‌کند و میزان کارایی آن به کنش زیستی بستگی دارد
← پالایة سبدی
velocity filter, apparent velocity filter, fan filter, dip filter, f-k filter, pie-slice filter
نوعی پالایه که براساس سرعت ظاهری یا برون‌راند بهنجار عمل می‌کند
sand filter
نوعی صافی متشکل از چند بستر شنی و به‌صورت لایه‌لایه که از آن برای جدا کردن ذرات ریز معلق از آب یا سیال استفاده می‌کنند
acoustic filter
وسیله‏ای که بخشی از بسامدهای صوتی را عبور می‌دهد و مانع از عبور بخشی دیگر می‌شود
دستگاهی متشکل از چند قاب صافی که سیال با فشار از آنها می‏گذرد و صاف می‏شود
← قهوه‌پالای فلزی
← قهوه‌پالا
← قهوه‌پالای کاغذی
Goussev filter
عملگری خط‌پایه (line-based) یا شبکه‌پایه (grid-based) در حوزة مکان که اختلاف نرده‌ای گرادیان کل و گرادیان افقی داده‌های مغناطیسی را محاسبه می‌کند
horizontal component filter
پالایه‌ای خط‌پایه (line-based) در حوزة طیف که مؤلفة افقی میدان مغناطیسی را یا در راستای خط برداشت خاصی نگه می‌دارد یا آن را عبور می‌دهد
vertical component filter
پالایه‌ای خط‌پایه (line-based) در حوزة طیف که مؤلفة قائم میدان مغناطیسی را نگه می‌دارد یا عبور می‌دهد
magnetic component filter
پالایه‌ای خط‌پایه (line-based) در حوزة مکان که میدان مغناطیسی مشاهده‌شده را به مؤلفه‌های افقی و عمودی تجزیه می‌کند
وسیله‏ای که امواج صوتی با بسامدهای مختلف را از هم جدا می‌کند
acoustooptical filter
وسیله‏ای نوری/ اپتیکی که با استفاده از امواج آکوستیکی برای عبور گستره‏ای از طیف مرئی تنظیم می‌شود
filtrate, mother liquor, strong liquor
سیال خروجی در فرایند صافش
عکسی که با صافی‌ای با پهنای باند معین از خورشید گرفته می‌شود
← همخوان
← همخوانی
فضا یا تالار ویژة عرضة صبحانه در مهمانخانه‌ها