واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 1749
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
pressure-relief valve, PRV
← شیر فشارمثبت
positive pressure relief valve, cabin pressurization safety valve, safety relief valve, over-pressure relief valve
1. شیری در سامانه‌های بادی و اکسیژنی که فشار هوا و اکسیژن واردشده به سامانه را تا میزان مطلوب کاهش می‌دهد2. شیری که در صورت افزایش فشار به بیش از حد مقرر، سیال را به مخزن یا چندراهه باز می‌گرداند متـ . شیر فشارشکن pressure-relief valve, PRV
negative pressure relief valve
نوعی شیر یا دریچه بر روی بدنة هواگرد تحت‌ِ‌فشار که در هنگامی که فشار اتاقک کمتر از فشار هوای آزاد شود، باز می‌شود و تعادل میان درون و بیرون هواگرد را حفظ می‌کند
quick-service limiting valve
بخشی از شیر اصلی که ترمزگیری سریع را هنگامی که فشار مخزن به ده پوند می‌رسد غیرفعال می‌کند
intercepting valve
شیری که، در هنگام عملکرد ترمز اضطراری، برای جلوگیری از جریان یافتن هوای مخزن کمکی به درون سیلندرهای ترمز فعال می‌شود و تا یکسان شدن فشار هوا در مخزن کمکی و سیلندر ترمز فعال می‌ماند
شیری که هیچ‏یک از ترکیبات، ازجمله چربی آن، گرفته نشده باشد
reducing valve
[حمل‏ونقل ریلی] شیری برای هوا یا بخار که فشار مایع یا هوای ورودی را به فشاری پایین‌تر و ازپیش‌تعیین‌شده می‌رساند [حمل‌ونقل هوایی] شیری که فشار را در سامانه سیال کاهش می‌دهد تا مقدار فشار در خروجی شیر کاهش یابد متـ . شیر کاهندۀ فشار pressure reducing valve
افزاره‌ای متصل به سیلندر ترمز در ترمزهای قطار مسافری که کار آن کاهش تدریجی فشار هوای داخل سیلندر در سرعت‌های بالا است
pressure reducing valve
← شیر کاهنده
شیری که مقداری از چربی آن گرفته شده و معمولاً بین 0/5 تا 2/5 درصد چربی داشته باشد
low sodium milk
شیری که 90 درصد نمک طبیعی آن با فرایند تبادل یونی جدا شده باشد
شیری که مقداری از لاکتوز آن جدا یا با زی‏مایه تجزیه شده باشد
← شیر پروازوارون
← شیر فرادما
reversing valve
شیری در فشرده‌ساز بخار که، برای تنظیم فشار هوا، ازطریق پیستون شیر اصلی، ورود و خروج بخار را امکان‌پذیر می‌کند
pressure retaining valve
افزاره‌ای متصل به خروجی هوای تنظیم‌کنندة فشار سیلندر ترمز که خروج تدریجی هوا و حفظ مقداری از آن را واپایش می‌کند
مایعی که با رنده کردن و فشردن درون‌دانۀ نارگیل تازه به دست می‌آید
شیری که براثر انعقاد، دَلَمۀ نرم ایجاد می‏کند
retainer, retaining valve
شیر حفظ فشار ترمز در واگن‌های باری که به‌صورت دستی عمل می‌کند
recombined milk
شیری که از آمیختن شیرخشک بدون چربی و آب و چربی شیر به دست می‏آید
semi-skimmed milk
شیری که بخشی از چربی آن گرفته شده و حدود 1/7 درصد آن باقی‌ مانده باشد
homogenized milk
شیری که گویچه‌های چربی آن با همگن‌ساز خرد شده باشد
discharge valve
سوپاپ اطمینانی در فشرده‌ساز هوا که، ضمن جلوگیری از برگشت هوا، عبور هوا از مخزن اصلی به مخازن دیگر را امکان‌پذیر می‌سازد
نوعی نوشیدنی که مادۀ اصلی آن شیر است و از هم ‌زدن آن با افزودنی‌ها و طعم‌دهنده‌هایی بر پایۀ میوه به دست می‌آید
سرده‌ای از شیرآوریان علفی چندساله یا درختی کوتاه یا درختچه‌ای با حدود 500 گونه که دارای پراکنش تقریباً جهانی هستند و کرمینۀ (larva) برخی از پروانه‌سانان از گونه‌های این سرده تغذیه می‌کنند
Polygalaceae, Diclidantheraceae, Moutabeaceae, Xanthophyllaceae
تیره‌ای از باقلاسانان درختی یا درختچه‌ای یا علفی با هفده سرده و 800 گونه که دارای پراکنش تقریباً جهانی هستند و بیشتر از نیمی از گونه‌های آن متعلق به سردۀ شیرآور است
شیره‏ای که فرفیون و هِوِآ (hevea) و برخی از قارچ‌ها ترشح می‏کنند
leachate 1
مایعات حاصل از بر روی هم ماندن پسماندهای جامد در محل دفع
ویژگی یاخته یا بافت یا آوندی که تولیدکننده یا حمل‏کنندۀ شیرابه است
← شیرابه‌دار