واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2903
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
exhaust valve, outlet valve
سوپاپی که با باز شدن آن دود حاصل از احتراق از سیلندرها خارج می‌شود
نوعی شیر اصلی برای پر کردن مخزن هوا و گرفتن یا آزادسازی ترمز
intake valve, inlet valve, admission valve, induction valve
سوپاپی که با باز شدن آن مخلوط سوخت و هوا به داخل سیلندر راه می‌یابد
اندام اختصاصی‏شدۀ زیرزمینی و اغلب پوشیده از فلس‌های ضخیم گوشتی که دربرگیرندۀ محور ساقه‏ای کوتاه و گوشتی و به‏طور معمول عمودی باشد متـ . پیاز
bulb grower, bulb producer
شخص یا شرکتی که گیاهان سوخ‏دار را به‏طور عمده تولید کند و بفروشد متـ . پیازپرور
bunkers
مادۀ تأمین‏کنندۀ انرژی موتورهای کشتی
contingency fuel
سوختی مازاد بر سوخت سفر که در شرایط نامساعد جوّی، مانند تغییرات پیش‌بینی‌نشده در باد و دما و مسیرهای پروازی، از آن استفاده می‌کنند
additional fuel, unusable fuel
سوختی که برای مقاصد عملیاتی ازقبیل توزین و تعادل و رعایت حداقل‌ها حمل می‌کنند
سوختی که برای مواردی ازقبیل دید کم و شد‌آمد سنگین هوایی و شرایط تقرب پرواز کور یا تأخیرهای دیگر در حین پرواز، حمل می‌کنند
tire-derived fuel
نوعی سوخت که از خرد کردن تایرهای فرسوده به دست می‌آید
سوختی که برای کاهش آلودگی هوا به‌ جای بنزین و گازوئیل به‌ کار میرود
سوخت لازم برای روشن کردن موتور و حرکت تا نقطۀ برخاست
سوختی مازاد بر سوخت سفر که برای مصارف عادی در نظر گرفته نمی‌شود، بلکه برای وقایع پیش‌بینی‌نشده، علاوه بر سوخت سفر و سوخت احتیاطی و سوخت انتظار و سوخت جایگزین، در دسترس باقی می‌ماند و فقط در موارد خاص و با مجوز مقامات بالاتر از آن استفاده می‌شود
← سوخت واکنشگاه
مجموع سوخت لازم برای انجام پرواز برنامه‌ریزی‌شده، از زمان روشن کردن موتور و آغاز پرواز تا نشست در فرودگاه مقصد
هیدروکربن‌ها یا سنگ‌های کربن‏داری که می‏توان از آنها به‌عنوان سوخت استفاده کرد
← سوخت واکنشگاه
ماده‌ای شکافت‌پذیر یا زایا که به‌عنوان چشمۀ انرژی در واکنشگاه‌ها / رآکتورهای هسته‌ای به کار می‌رود متـ . سوخت هسته‌ای nuclear fuel سوخت رآکتور
یکی از کارکنان درجه‌دار در رستۀ موتوری که مسئولیت ثبت میزان روزانۀ مصرف سوخت و آب یگان و ارزیابی میزان باقی‌ماندۀ سوخت و آب را باتوجه‌به مدت‌زمان مأموریت ناو بر عهده دارد
fuel injector 2, injection pump
پمپ موتورگرد پرفشاری که سوخت را با فشار زیاد به محفظۀ احتراق وارد می‌کند
fuel jettison, fuel dumping
تخلیة سریع سوخت از هواگرد در وضع اضطراری
bowser, bowser trailer
کامیونی ویژۀ حمل سوخت در فرودگاه با توانایی تردّد جاده‌ای
← دوبۀ سوخت‏رسان
ناوی که فراورده‌های نفتی و مهمات را در مسیر حرکت ناوها تأمین می‌کند
تأسیساتی در زیر زمین برای سوخت‌رسانی به هواگرد در نزدیکی محل توقف هواگرد، بدون نیاز به وجود باریِ مخزنی سوخت‌رسان
نوعی بیماری که معمولاً با مرگ سریع و گستردۀ بافت‌ها در بخش عمده یا همۀ قسمت‌های هوایی گیاه همراه است
1. آسیب‌ پایدار فلز یا آلیاژ براثر گرم‌ کردن و بروز ذوب درون‌زا یا اکسایش مرز‌دانه‌ای 2. در سنگ‌زنی، گرم ‌شدن کار تا جایی که براثر پخت یا سخت‌کاری تغییر رنگ یا تغییر ریزساختار رخ دهد
فرایند پهلوگیری کشتی برای تأمین سوخت
← سوخت‏گیری مجدد