واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2903
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
flaser structure, phacoidal structure
ساختاری شامل عدسی‌هایی از مواد نسبتاً سالم حفظ‌شده در خمیره‌ای خردشده یا نیمه‌متبلور
vertical structure
ساختاری که اعمال قدرت در آن از بالا به پایین است
روابط غیراداری در گروه کاری
imbricate structure
ساختاری زمین‌ساختی که وجه مشخص آن وجود دسته‌ای از گسل‌های راندۀ (thrust faults) هم‌پوشان و تقریباً موازی است
technology based structure
ساختاری که از فنّاوری برای افزایش اثربخشی و کارایی استفاده می‌کند متـ . ساختار فن‌محور T-form structure
← ساختار فنّاوری‌محور
hyperfine structure
شکافتگی خطوط طیفی به علت برهم‏کنش گشتاورهای مغناطیسی الکترون و هستۀ اتم
power structure
نحوۀ توزیع مدیریت و قدرت تصمیم‌گیری عمومی در میان اشخاص و نهادها و سازمان‌های دولتی در یک جامعۀ سیاسی ـ اجتماعی معین
ساختاری بلوری که نقاط شبکه‌ای آن به‌طور کاتوره‌ای با اتم‌های مختلف اشغال شده است
functional structure
نوعی ساختار سازمان اداری که در آن کارکنان براساس مجموعة وظایف یا نقش‌های مشابه یا تخصصی گروه‌بندی می‌شوند متـ . ساختار تک‌بخشی unitary form structure, U-form structure
scour-and-fill structure/ scour and fill structure, scour and fill
ساختاری رسوبی شامل یک مجرای فرسایشیِ کوچک و معمولاً بیضوی که بعداً پر شده است
نوعی ساختار بلوری بازی که در آن کره‏های هم‏اندازه با آرایشی راست‏گوشه کنار یکدیگر قرار گرفته‏اند، به‌طوری‌که هر کره با شش کرۀ دیگر مماس است
ساختاری در رسوبات تبخیری (evaporite texture) که در آن چندگوش‌هایی از کانی تبخیری ژیپس (gypsum) و آنیدریت (anhydrite) به قطر یک تا پنج سانتی‌متر با نوارهای تیره‌تر و باریکی از کانی‌هایی مانند کربنات‌ها و رُس از یکدیگر جدا شده‌اند
ساختاری رسوبی متشکل از چین‌های برگشته که تحت‌تأثیر نیروی وزن، براثر لغزش توده‌ای رسوبات سست به سمت پایینِ دامنه، ایجاد می‌شود
seismogenic structure
ساختاری با توان ایجاد زمین‌لرزه
Lewis structure, electron-dot formula, Lewis formula
نوعی فرمول ساختاری که در آن الکترون‌ها با نقطه نشان داده می‌شوند
ساختار اَبَرمولکولی متشکل از لیفچه‌هایی که به‌صورت مجزا به‌دشواری قابل مشاهده‌اند
matrix structure, matrix model
نوعی ساختار سازمانی که براساس آن کارکنان ناگزیر از پاسخگویی به بیش از یک مدیر، غالباً در واحدهای مختلف، هستند
ترکیبی از اجزای گوناگون یک محوطۀ باستان‏شناختی، شامل دست‏ساخته‏ها و سازه‏ها و ساختارها
ساختاری در سَنگال که در آن رشته‌ای از مخروط‌های تودرتو در هم فرومی‌روند
pencil structure
← رَخ مدادی
conceptual structure
ساختاری که منعکس‌کنندة دانش تخصصی یک یا شماری از متخصصان یک موضوع مشخص است
mullion structure
الگوی موجی‌شکل شیارهای هشتی‌شکل و پشته‌های گرد موازی در سنگ‌ها
molecular structure
نحوۀ آرایش هسته‏ها و الکترون‌ها برای تشکیل یک مولکول
طیف انرژی الکترون‌ها در بلور آرمانی
force structure
تعداد و اندازه و ترکیب یگان‌هایی که نیروهای پدافندی کشور را تشکیل می‌دهند، مانند لشکر و ناوگان و یگان‌های هوایی
← ساختار هم‏محور دانه
equiaxed grain structure, equiaxed structure
ساختار دانه‏ای بلوری که رشد آن در تمام جهات تقریباًً یکسان باشد متـ . ساختار هم‏محور
فرایند تعیین ساختار داده‏ها
ساختاری توخالی و حباب‌مانند متشکل از پوسته‌های هم‌مرکز فلدسپار قلیایی ریزبلورین و کوارتز و دیگر کانی‌ها که در سنگ‌های آتشفشانی سیلیسی یافت می‌شود