واژه‌نامه مخابرات و ارتباطات راه دور





a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 251
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 2976
Sequence

ترتیب عمل نمودن یا آزاد شدن قراردادن یک مجموعه از عناصر اطلاعاتی در یک نظم معین برحسب یک فیلد که مشخص کننده هر یک از آن عناصر باشد.


Sequencer

ماشین که اطلاعات ثبت شده را با نظم خاص مرتب می‌کند.


Sequential access storage

واحد یا دستگاه ذخیره اطلاعات با دسترسی متوالی. دستگاهی که دسترسی به اطلاعات ذخیره شده در آن فقط به صورت متوالی امکان پذیر است، مانند نوار مغناطیسی.


Sequential control

طرز کار ودستورالعمل کار کامپیوتر در مراحل متوالی برای حل مسائل.


Sequential scanning

تجزیه نقاط تصویر بوسیله پیمایش با خطوط منظم و متوالی در جهت قائم و افقی.


Sequential transmission

روش انتشار نقاط تصویر با فواصل زمانی یکنواخت و مراحل منظم.


Serial

فن انتقال و ذخیره اطلاعات بطور متوالی و با فواصل زمانی منظم.


به دو یا چند بیت از یک گروه گفته می‌شود که بطور سری فرستاده شده‌اند وقتی که یک به یک در سیم یکسانی فرستاده شوند.


Serial memory

حافظه‌ای که کلمات و علائم آن به ترتیب و یکی پس ازدیگری ظاهر می‌شوند.


Serial transmission

 سیستم انتشار پیام با فرستادن حروف و کلمات بطور متوالی ودر یک مسیر.


Series

دنبال هم وصل شدن.


Series circuit connection

به دو یا چند وسیله الکتریکی گفته می‌شود که بطور سری متصل شده‌اند. وقتی که آنها از نقطه‌ای به نقطه دیگر زنجیر بسازند، جریان یکسانی از تمام آنها عبور می‌کند.


Series modulation

مدولاسیون با سری کردن یک لامپ ترکیب کننده و یک لامپ تقویت کننده که آند آنها از یک منبع تغذیه می‌شود.


Series stablization

روشی برای تثبیت کار تقویت کننده با سری کردن مدار فید بک و مدار تقویت


Service area

ناحیه‌ای که در آن امواج یک فرستنده بطور رضایت بخشی دریافت می‌شوند.


Service connections

سیمهای انشعابی که از سیم‌های اصلی سیم کشی یک ساختمان کشیده می‌شوند.


Service routines

دستورالعمل کار برای کمک به متصدی کامپیوتر جهت حل مسائل، تصحیح برنامه‌ها، رفع اشتباهات و وارسی‌های سخت افزار.


Servo-amplifier

تقویت کننده‌ای که جزئی از وسایل فرمان را تشکیل می‌دهد.


Servo-speed control

فرمان خودکار برای تنظیم سرعت وسایل ضبط و ثبت اطلاعات.


Set

1- قراردادن یک ارزش مطلوب در داخل یک محفظه یا یک خانه حافظه کامپیوتر.

2- در نظر گرفتن یک بیت به ارزش واحد (یک).

3- مجموعه‌ای از عناصر اطلاعاتی وابسته به هم.


Set up

آماده کردن اجزای کامپیوتر برای اجرای یک برنامه مانند قراردادن کاغذ در دستگاه چاپ یا کارت منگنه در دستگاه کارت خوان.


وقت لازم برای آماده کردن اجزای کامپیوتر برای اجرای یک برنامه.


Set-point

نقطه شروع کار وسایل اندازه‌گیری و فرمان.


Shadow effect

از بین رفتن قسمتی از توان سیگنال بعلت موانع جغرافیائی بین فرستنده و گیرنده.


روشی که چند کامپیوتر، به اطلاعات یک پرونده که روی واسطه‌های ذخیره مستقیم ثبت شده است دسترسی دارند.


پوشش و غلاف خارجی سیم یاکابل.


Shielded cable

کابلی که روی آن یک نوار فلزی یا فولادی پیچیده شده است.


حرکت اطلاعات ذخیره شده به راست یا چپ.


Shift pulse

موج ضربه‌ای مولد انحراف یا تأخیر.


Shift register

وسیله ثبت اطلاعات مربوط به ایجاد تأخیر یا انحراف در کامپیوتر.