واژه‌نامه مخابرات و ارتباطات راه دور





a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 114
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 2976
Individual line

خطی که یک سرویس تلفنی را به طور مجزا برای استفاده یک مشترک تهیه می‌کند.


تولید در نتیجه نوردهی به تغییرات الکتریکی یا میدان مغناطیسی.


خاصیتی از یک مدار که هنگام عبور جریان از مدار میدان مغناطیسی ایجاد نموده و در آن انرژی ذخیره می‌نماید.


Inductive - coupling

ارتباط دو مدار از طریق القائی یا مجاورت دو عنصر که دارای خاصیت القائی هستند.


1- سیم پیچی که خاصیت خود القائی داشته باشد.

2- هر وسیله ای که باعث شود الکتریسیته و حوزه مغناطیسی روی هم تأثیر گذارند.


Inertia - switch

کلیدی که براثر تغییر ناگهانی سرعت گردش خود عمل می‌کند.


هر کمیتی که خارج از حیطه عمل باشد، مثلاً عددی که تعداد ارقام آن بیش از تعداد ارقامی باشد که در یک کامپیوتر دیجیتالی پیش بینی شده است، به عنوان بی نهایت تلقی می‌شود.


Information

علائم یا سیگنالهایی که محتوی اطلاعات یا دستورالعمل باشند، اخباریا اطلاعات خبری.


Information - content

حداقل تعداد علائم ، حروف، یا اعدادی که برای مخابره یا انتقال یک پیام لازم است.


اپراتوری که سرویس اطلاعات را به مشترکین یا به اپراتورهای دیگر برحسب تقاضاهایشان ارائه می دهد.


Information retrieval

بررسی روشهای ثبت و ذخیره اطلاعات.


فرضیه‌ای که طی آن نحوه انتقال اطلاعات از یک نقطه به نقطه دیگر یا از یک موجود (انسان یا دستگاه ماشین) به موجود دیگر بررسی می‌شود.


Informatique

پرورش اطلاعات (در زبان فرانسه)


Inherited error

اشتباه مربوط به تغذیه ماشین در کامپیوتر.


Initialization

عملی که در آغاز اجرای یک برنامه صورت می‌گیرد برای حصول اطمینان از اینکه کامپیوتر از نظر شاخصها و عناصر ثابت دیگر در شرایط مطلوب قرار دارد.


مسیر ورودی یک دستگاه یا مدار.


Inmarsat

سازمان ارتباطات بین‌المللی ماهواره‌ای دریائی.


Inphase

دو موج که دارای فرکانس مساوی هستند و تغییرات دامنه آنها همزمان و در یک جهت است.


1- جریان، ولتاژ، قدرت با نیرویی که به یک مدار یا دستگاه داده می‌شود.

2- اطلاعات ورودی، اطلاعات یا برنامه‌هایی که برای اجراء در اختیار واحدهای ورودی کامپیوتر گذاشته می‌شود تا به حافظه منتقل شود.


Input - output (I/O)

وسیله‌ای که با یک کامپیوتر ارتباط دارد و در عین حال که اطلاعاتی به کامپیوتر می‌دهد، فرمانهائی نیز از آن می‌گیرد.


مجموع مقاومت که دستگاه در برابر ورودی خود نشان می‌دهد.


Input area

محل اطلاعات ورودی، بخشی از حافظه که به ثبت اطلاعات ورودی اختصاص دارد تا از آنجا برای پرورش به قسمتهای دیگر رانده یا خوانده شود.


قسمتی از دستگاه کامپیوتر که جهت فرستادن اطلاعات به حافظه از آن کمک گرفته می‌شود.


واسطه هایی که اطلاعات ورودی روی آنها ثبت می‌شود. 


Input/ Output channel

راه ارتباطی برای انتقال اطلاعات از واحدهای تبدیل به واحد مرکزی یا برعکس، کانال ورودی/ خروجی.


Input/ Output control

کنترل اطلاعات ورودی و خروجی هنگام انتقال اطلاعات از واحدهای تبدیل به واحد مرکزی یا برعکس، هم از جهت نرم افزار و هم از حیث سخت افزار.


Input/ Output interrupt

توقف اجرای برنامه وقتی ناشی از عیب یکی از دستگاههای ورودی یا خروجی باشد.


Input/ Output storage

محفظه‌هایی از حافظه که برای ثبت اطلاعات ورودی و یا خروجی تخصیص پیدا می‌کند.


دستگاهی که به کمک آن می‌توان اطلاعات را روی اسناد اولیه به صورتی نوشت که قابل جذب در کامپیوتر باشد.