واژه‌نامه مخابرات و ارتباطات راه دور





a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 125
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 2976
Feeder

1- سیمهای هادی که قسمتهای اصلی و فرعی انتقال انرژی را به هم مربوط می‌کنند.

2- سیمها یا کابلهای اصلی در سیستم توزیع انرژی.

3- سیمی که آنتن را به دستگاه فرستنده مربوط می‌کند.


Feeder box

جعبه تقسیم کابلها و سیمهای اصلی.


Ferrite

هسته مغناطیسی شامل مواد پودر شده‌ای از اکسید آهن که با سایر اکسیدها ترکیب می‌شود، مانند نیکل - کبالت. دارای مقاومت زیادی است در نتیجه در فرکانسهای بالا افت جریان خیلی پایین می‌آید.


Ferrite core

حلقه از جنس اکسید آهن که قابل مغناطیس شدن است.


Ferrite fead memory

حافظه مغناطیسی که از پخش ذرات فریت روی سیمهای هادی ساخته شده است، علایم یا اطلاعات به صورت پس ماند مغناطیس در ذرات فریت نگاهداری می‌شوند.


Ferromagnetic amplifier

تقویت کننده‌ای که طرز کار آن تابع غیر خطی بودن خاصیت اجسام مغناطیسی است.


Ferromagnetic resonance

تقویت میدان مغناطیسی در اجسام مغناطیسی براثر توجیه میدانهای مغناطیسی ذرات آن.


Ferromagnetics

شناسائی آثار مغناطیسی، فن بکار بردن اجسام مغناطیسی برای ذخیره اطلاعات در کامپیوترها.


Fidelity

میدان شباهت و تناسب سیگنال خروجی به سیگنال ورودی در تقویت کننده‌ ها و فرستنده ها و گیرنده ها .


حوزه مغناطیسی در ماشینهای الکتریکی. یک دسته حروف یا علائمی که معرف یک نوع اطلاعات در کامپیوتر هستند.


حوزه مغناطیسی در ماشینهای الکتریکی. یک دسته حروف یا علائمی که معرف یک نوع اطلاعات در کامپیوتر هستند.


Field - effect transistor

ترانزیستوری که هدایت آن تحت تأثیر میدان الکتریکی تغییر می کند.


Field density

تعداد خطوط نیروی الکتریکی یا مغناطیسی که از واحد سطح عبور می‌کنند.


Field density

تعداد خطوط نیروی الکتریکی یا مغناطیسی که از واحد سطح عبور می کنند..


1- ناحیه‌ای در اطراف جسمی با بار الکتریکی که دیگر بارهای الکتریکی را جذب یا دفع می کند.

2- ترکیب الکترواستاتیک یک موج رادیوئی.


Field length

طول یا اندازه یک فیلد، تعداد حداکثر کاراکترهایی که در یک فیلد وجود دارد.


ناحیه‌ای اطراف یک جسم هادی یا بوبین که جریانی از آن عبور می‌کند و باعث حرکت بارهای الکتریکی می‌شود.


Field scan

حرکت مقطع شعاع الکترونی لامپ تصویر تلویزیون از بالا به پایین.


Field sequential

اجتماع سیگنالهای رنگهای اصلی به وسیله میدانهای متوالی در تلویزیون رنگی.


گرم کننده در یک لامپ رادیو به شکل یک سیم بسیار ظریف از جنس تنگستن که در حد فاصل بین پایه و رأس لامپ قرار گرفته است.


مجموعه کاملی از رکوردهای اطلاعات مربوط به هم که روی یک یا چند واسطه ثبت شده باشد.


رکوردی شامل مشخصات پرونده.


File protection ring

حلقه ضامن پشت نوار مغناطیسی در دستگاه کامپیوتر.


Fill

1- درصد خطوط کاری به کل جفت کابلها یا مرکز تلفن.

2- تعداد خطوط کاری در یک کابل یا یک مرکز تلفن.

3- تعداد دستگاه‌های تلفنی وصل شده به ظرفیت خط.


Filter

وسیله‌ای جهت تفکیک فرکانسهای بخصوص.


Filter attenuation

1- ضعیف شدن قدرت سیگنال براثر عبور از صافی.

2- اتلاف مقداری از قدرت سیگنال در اثر عبور از صافی (برحسب دسی بل).


Filter band - elemination

شبکه‌ای که جهت عبور آزادانه سیگنالها در تمام باندهای فرکانسی در نظر گرفته شده به استثنای آن دسته از فرکانسهایی که در حد یک باند مشخصی هستند.


Filter band - Pass

فیلتری که عبور دهنده فرکانسهایی است که در یک باند مشخص قرار گرفته‌اند بدون آنکه در فرکانس تضعیف و یا تغییر شکلی بوجود آید، در حالی که فرکانسهایی را که خارج از آن باند مشخص هستند تضعیف می‌کند.


Filter band stop

فیلتری که تضعیف کننده فرکانسهایی است که در یک باند مشخص قرار گرفته‌اند.


Filter chocke

سیم پیچی است که در صافی ها برای کاهش ضربان جریانهای یکسو شده بکار می‌رود.