واژه‌نامه مخابرات و ارتباطات راه دور





a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 259
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 2976

نوعی سیستم سوئیچینگی که تعداد ورودیهای زیادی را به تعداد خروجیهای کمی تبدیل می‌کند.


Condition

شرایط تنظیم مدار: اضافه و میزان کردن لوازم مدار برای اینکه بتوان افت مدار، سطوح، اعوجاج یا مقاومت را به حد استاندارد رسانید.


Conduction

عبور الکتریسیته، حرارت، صوت در یک ماده هادی عبور الکتریسیته.


Conductor

هر جسمی نظیر سیم یا کابل که جریان الکتریکی را به آسانی از خودش عبور می‌دهد.


Conduit

لوله‌ای فلزی یا پلاستیکی برای حمل و محافظت هادی‌ها به کار برده می‌شود.


Conduit

لوله‌ای فلزی یا پلاستیکی برای حمل و محافظت هادی‌ها به کار برده می‌شود.


هنگامیکه یک مشترک تلفنی بتواند با چند مشترک دیگر در یک زمان صحبت کند.


Configuration

اجزای فیزیکی تشکیل دهنده یک سیستم کامپیوتر مانند واحد مرکزی و انواع دستگاه‌های ورودی و خروجی.


Connecting arrangement

استفاده از یک سرویس مرتب شده اتصالی که شامل یک دستگاه ارتباط داخلی، یک مرجع فنی و پیشنهاد تعرفه باشد. 


Connection

مسیر سیم مستقیمی جهت عبور جریان بین دو نقطه در یک مدار.


Connection

مسیر سیم مستقیمی جهت عبور جریان بین دو نقطه در یک مدار.


Connection , loose

ارتباط بین دو هادی که آب بندی نشده (شل است) و در نتیجه دارای مقاومتی در مقابل عبور جریان می‌باشد. عبور جریان از میان این مقاومت تولید حرارت و نویز الکتریکی می‌کند.


یک هادی الکتریکی است که بعنوان یک سوئیج اتوماتیک به طور همزمان نقطه تماس چند دستگاه را به هم مرتبط می‌کند. 


تسمه‌ای است مسی برای اتصال پیلهای تغذیه (پیلهای ذخیره) که مجاور هم قرار گرفته‌اند.


Console

دستگاه رابط که در مراکز تلفن خودکار برای پاسخ دادن ارتباطها بکار می‌رود.


Console tipewriter

دستگاه رابط همراه با ماشین حساب.


Constant

ثابت، غیر قابل تغییر: مانند فاز ثابت، ضریب انتشار ثابت، زمان ثابت، و غیره.


Contact

نقطه اتصال دو جسم هادی که موجب عبور جریان می‌شود.


اتصال ثابتی از یک جفت کنتاکت که زمانی که کلید یا فیوز عمل نمی‌کنند، بسته می‌شود.


Contact , dry

اتصالی که جریان مستقیم از آن عبور نمی‌کند.


Contact , front

اتصال ثابتی از یک جفت کنتاکت که قاعدتاً باز شده و زمانی که کلید یا فیوز عمل می‌کنند این اتصال نیز بسته می‌شود.


Contact bounce

ارتعاش یا باز و بسته شدن اتصالات بعد از عمل و تماس اولیه.


Contact breaker

وسیله‌ای که بطور خودکار یک اتصال را قطع می‌کند.


ابزار مخصوصی برای پاک کردن اتصالات.


فاصله بین دو اتصال هنگامی که در حال عادی قرار گرفته‌ باشند.


Contact pressure

فشاری که سطوح اتصال بر یکدیگر وارد می‌کنند و معمولاً بر حسب گرم اندازه‌گیری می‌شود.


Contact resistance

مقاومت بین دو سطح اتصال


Contact sequence

ترتیبی که اتصالات را قطع یا وصل می‌کند.


مقداری از فلز که در اثر کارکردن مداوم سائیده می‌شود.


عناصر هادی که با عمل آنها یک مدار تکمیل می‌شود.