کاتدی که وظیفه اصلی آن صدور الکترون براثر التهاب حرارتی است.

الکترونی که براثر حرارت صادر می‌شود.

وسیله تبدیل حرارت به صدا که با استفاده از انقباض و انبساط هوا،‌تغییر درجه حرارت را به ارتعاشات صوتی تبدیل می‌کند.

حافظه کامپیوتر که بصورت نوار نازک مغناطیسی ساخته می‌شود. در این نوع حافظه، عناصر قابل مغناطیس شدن به صورت لایه‌های بسیار ظریف با ضخامتی کمتر از یک میلیونیم اینج روی صفحه‌های غیر مغناطیسی کوچک قرار می‌گیرد.

ریل سوم که به موازات ریلهای تراموای برای انتقال انرژی الکتریکی کشیده شده و از زمین عایق شده است.

جذب انرژی تشعشعی بوسیله الکترون.

کلید سه قطبی که سه سیم یک مدار را در آن واحد قطع یا وصل می کند.

کلید سه راهی که دارای سه کنتاکت است و بین هر دو کنتاکت آن، یک مدار، قطع و وصل می شود.

مدار سه سیمه که یکی از سیم‌های آن به زمین وصل شده و ولتاژ بین دو سیم دیگرش، دو برابر ولتاژ بین هر سیم و زمین است.

حداقل جریان لازم برای اولیه یافتن قوس یا تخلیه الکتریکی در گازها.

حداقل فرکانس انرژی تشعشعی که می‌تواند باعث صدور الکترون از سطح یا جسم حساس شود.

حد شنوائی،‌ حداقل فشار صوتی که بوسیله گوش طبیعی احساس می‌شود.

کوچکترین علامت یا سیگنالی که می تواند حامل اطلاعات قابل تشخیص باشد.

حداقل اثر ورودی در یک سیستم که یک اثر خروجی قابل اندازه‌گیری تولید می‌کند.

ساختمان اصلی آن بلورهای نیم هادی P و N است که بصورت یکسو کننده ساخته شده است این یکسو کننده‌ها در مقابل جریان معکوس،‌ مقاومت زیاد دارد.

میکروفونی که براثر تماس با دیافراگم حنجره کار می‌کند.

مسیر انتقال سیگنال از مدار ورودی به مدار خروجی.

پارازیت صوتی که براثر عبور جریان از سیمهای تلگرافی تولید شده و در تلفن شنیده می‌شود.

"تیراترون" یا لامپ گازی با کاتد گرم که جریان آند آن بوسیله ولتاژ شبکه فرمان قطع و وصل می‌شود ولی در تنظیم شدت آن دخالت ندارد.

نوعی نیمه هادی که خاصیت یکسو کنندگی آن قابل کنترل است و مانند لامپ تیراترون کار می‌کند.

تنی که بوسیله اپراتور هنگامی که وارد خط می‌گردد فرستاده می‌شود.

سیم پیچ رابط بین مدار آند و مدار شبکه در یک نوسان ساز.

مسیری که یک مرکز خودکار را به مرکز کوچکتری متصل می‌نماید.

تغییر زاویه دوربین تلویزیونی موقعی که مسیر یک جسم متحرک را دنبال می‌کند. انحراف جبهه موج رادیوئی که در حوالی سطح زمین منتشر می‌شود.

مدار مولد موج دندانه اره‌ای که بعنوان مبنای سنجش زمان در اسیلوسکوپ و برای تولید حرکت افقی شعاع الکترونی در لامپ کاتدی به کار می رود.

مبدلی که اثر خروجی آن فقط در فواصل زمانی معین باشد.

ترکیب دو موج در فواصل زمانی معین.

فن اجرای چندین برنامه همزمان، در یک کامپیوتر بطوری که هر برنامه در خلال فواصل زمانی، برنامه دیگری انجام دهد.

1- کلیدی که یک مدار الکتریکی را در لحظه‌های معین بسته و باز می‌‌کند.

2- وسیله قطع مدار یک سیم پیچ در لحظه معین و به منظور تولید جرقه.

3- زمان سنج: وسیله الکترونی برای ثبت مدت اجرای یک برنامه در داخل واحد مرکزی یا واحدهای تبدیل .

برآورد مدت انجام یک عمل یا مدت اجرای یک سیستم .