واژه‌نامه مخابرات و ارتباطات راه دور





a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 290
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 2976

الکترودی که در یک الکترولیت قرار گرفته بطوری که یک رویه آن آند، و رویه دیگرش کاتد را تشکیل می‌دهد.


Bipolar transistor

ترانزیستور دو قطبی که در آن حامل‌های بار مثبت و منفی به یک اندازه اهمیت اساسی دارند.


عنصر فلزی با عدد اتمی 83، مقاومت الکتریکی این فلز با قرار گرفتن آن در میدان مغناطیسی افزایش می‌یابد.


Bistable

مداری که دارای دو حالت پایدار است.


1- کوچکترین قطعه ممکن اطلاعات.

2- مخفف سلسله اعداد بر مبنای دو.


1- کوچکترین قطعه ممکن اطلاعات.

2- مخفف سلسله اعداد بر مبنای دو.


Bit rate

سرعت ارسال اطلاعات دیجیتالی که معمولاً بر حسب بیت در ثانیه بیان می‌شود.


Bitmetal

قطعه نوار فلزی که بهم جوش داده شده‌اند.


Bits per second (b/s)

نسبت اطلاعات دیجیتالی است که به عنوان اعداد واحدهای اطلاعات باینری در ثانیه انتقال می‌یابند.


Bitter pattern

اطلاعات ثبت شده در گرده مغناطیسی روی صفحه یک کریستال


سیاه مطلق که بهترین جذب کننده و منتشر کننده تشعشعات است . عملاً روزنه کوچکی در بدنه یک حفره مسدود با دیوارهای کدر بوجود می‌آید دارای چنین خاصیتی است.


معمولاً اجزاء و تجهیزات الکترونی نظامی و صنعتی در جعبه‌های سیاه رنگی کار گذاشته و حفاظت می‌شود.


Black compression

ضعف تصویر تلویزیون در تولید نقاط سیاه نسبت به نقاط نیمه روشن.


Black face tube

نوعی لامپ تصویر تلویزیون که صفحه آن دارای پوششی به رنگ خاکستری تیره است تا از انعکاس نورهای خارجی جلوگیری کند.


Black level

دامنه لحظه‌ای قسمتی از موج تصویر تلویزیون که خطوط سیاه تصویر را تولید می‌کند.


Black light

نور سیاه یا غیرمرئی . نور ماوراء بنفش با طول موج بین 3200-4000 آنگستروم


Black out

از بین روفتن موقتی حساسیت یک لامپ یا دستگاه الکترونی پس از تحمل یک ضربه شدید الکترونی


Black peak

حداکثر دامنه نوسان موج تصویر که مولد خطوط سیاه است.


Black signal

سیگنالی که نقطه خیلی سیاهی در کپیه‌های یک ماشین کپی تولید می کند.


نقصی در تصویر تلویزیون که باعث تولید خط سیاهی بدنبال یک شیئی سفید می شود.


قسمتی از سیگنال‌ تصویر تلویزیون که بیش از حد معمول تقویت می‌شود و برای سنکرونیزاسیون و کنترل به کار می‌رود.


Blank

حذف قسمتها از ثر مولد تصویر مثلاً اثر برگشت خطوط در لامپ تصویر تلویزیون.


Blanking level

دامنه سیگنال حذف کننده تصویر که قسمت مولد تصویر را از قسمت مولد ضربه‌های سنکرونیزاسیون جدا می‌کند.


Blanking pulse

ضربه‌ای که دامنه آن بیش از قسمت مولد خطوط سیاه تصویر است و باعث می شود که براثر برگشت خط روی تصویر دیده نشود.


Blanking signal

سلسله ضربه‌هایی در موج تصویر که فاصله‌های زمانی کوتاه باعث حذف آن می‌شود.


Blasting

اختلال ناشی از اضافه بار در تقویت کننده‌های رادیوئی.


Blattnerphone

نوعی ضبط صوت مغناطیسی که در آن بجای نوار از سیم‌های مغناطیسی استفاده شده است.


Bleeder current

جریانی که بطور دائم از یک منبع مولد برق گرفته می شود.

 

 


Bleeder resistor

مقاومتی که بطور دائم به مدار خروجی یک منبع مولد برق وصل می‌شود.


Blemish

نقصی در صفحه لامپ ذخیره کننده بار.