ولتاژ یا سیگنالهائی که هنگام کار به قسمت ورودی طبقات مختلف یک گیرنده وارد می‌آید.

رنگهای اولیه (قرمز، سبز، آبی) درگیرنده تلویزیونی که با ترکیب مناسبی سایر رنگها را تولید می‌کنند.

قدرت انتخاب و جدا کردن امواج با فرکانسهای معین در گیرنده.

ضعیف‌ترین سیگنالی که یک اثر خروجی قابل تشخیص در گیرنده تولید می‌کند.

الکترونی که براثر یک برخورد به حرکت در می‌آید.

سابقه یک واحد کامل از اطلاعات یا تغییرات که به تنهایی معرف سابقه یک امر باشد.

گروه بندی چند رکورد روی یک واسطه (اغلب مغناطیسی).

طرز قرارگرفتن و ثبت عناصر اطلاعاتی یک رکورد، طرح صورت بندی رکورد.

اندازه رکورد، طول رکورد،‌ تعداد کاراکترهای رکورد.

یک نقطه مغناطیسی در پایان هر رکورد وقتی که رکوردها تشکیل یک گروه می‌دهند.

دستگاه یا وسیله ثبت هر نوع علائم و آثار الکتریکی، مغناطیسی، مکانیکی یا نوری.

یکی از وسایل یا مسیرهای ضبط در یک سیستم.

ناحیه‌ای که تصویر در آن ثبت و یا ضبط می‌شود.

قلم حکاکی برای ثبت ارتعاشات.

موج ضربه‌ای که معنی آن برحسب زمان، تقریباً بصورت یک مستطیل است.

تبدیل جریان متناوب به جریان مستقیم.

دستگاهی که برای تبدیل جریان متناوب به جریان مستقیم به کار می‌رود.

مدار یا وسیله کاهش نوسانهای جریان یکسو شده که بعنوان صافی بکار می رود.

روش پیمایش صفحه تصویر بوسیله خطوط افقی باریک و موازی.

عملیات داخلی کامپیوتر که در حصول نتیجه نهائی تأثیری ندارد.

تغییر وضع و طرز توزیع اطلاعات و در سطح لامپ حافظه الکترونی یا دوربین تلویزیونی بوسیله صدور ثانویه الکترون.

حذف قسمتی از اطلاعات یا خلاصه کردن آنها بدون از بین رفتن مفهوم اصلی.

حداکثر سیاهی نقاط تصویر تلویزیون.

حداقل (ولوم) در سیستم صوتی.

حداکثر روشنی (سفیدی) نقاط تصویر تلویزیون.

امواج پارازیت با توان ^12- 10 وات و فرکانس 1000 سیکل در ثانیه که مبنای سنجش سایر امواج پارازیت است.

بازگشت امواج پس از برخورد با مانع.

لامپ تصویر تلویزیون رنگی که تصویر را با انعکاس اشعه الکترونی تولید می‌کند.

اختلال ناشی از انعکاس امواج در وسایل هدایت کننده کشی و هواپیما.

روش کشف معادن یا نفت با استفاده از انعکاس امواج صوتی.