واژه‌نامه مخابرات و ارتباطات راه دور





a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 74
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 2976
Object computer

کامپیوتری که در آن "برنامه مقصد" اجراء می‌شود. این اصطلاح برای کامپیوتر خاص بکار نمی‌رود بلکه برای معرفی کامپیوتر در متن برنامه مورد استفاده قرار می‌گیرد.


برنامه‌ای که به کمک "برنامه مترجم" به زبان ماشین برگردانده شده و قابل درک برای ماشین است.


OBOD

سیستم رادار برای هدایت هواپیما و تعیین هدف بمباران هوائی.


Occupancy

درصد زمانی که بر حسب کسر دسی بل در یک مدار مورد استفاده قرار می گیرد. بطور عددی مساوی با CCS منتقل شده توسط مدار تقسیم بر 36.


Octave

فاصله بین دو فرکانس صوتی که نسبت آنها دو بر یک است.


Odd parity check

روش بازرسی به کمک بیت فرد کننده.


Odd-even check

وسیله کنترل خودکار برای تعیین زوج یا فرد یک عدد در کامپیوتر.


Off-hook

1- ارسال سیگنال به مرکز تلفن در مرحله اول.

2- شرایطی را گویند که گوشی تلفن مشترک برداشته شود.


ارتباط غیر مستقیم اجزائی از کامپیوتر که زیر نظارت مستقیم دستگاه هدایت مرکزی نیستند.


ارتباط غیر مستقیم اجزائی از کامپیوتر که زیر نظارت مستقیم دستگاه هدایت مرکزی نیستند.


Off-premises extension

تلفن داخلی سانترال جدا از مراکز تلفن شهری یا بین شهری.


Office , manual central

یک مرکز سوئیچینگی که مکالمات دریافتی توسط اپراتور همراه با سوئیچ برد تکمیل می‌شود.


واحد اندازه‌گیری مقاومت الکتریکی.


E=I.R  که در آن  ولتاژ = E   جریان = I   مقاومت = R

 


Om nidirectional microphone

میکروفونی که پاسخ آن مستقل از جهت انتشار امواج صوتی است.


دستگاه آزمایش گاز باقیمانده در لامپ خلائی.


On-hoor

شرایطی را گویند که گوشی تلفن روی دستگاه تلفن مشترک قرار گرفته باشد به عبارت دیگر، روشی است که در مدار تلفن جریان متناوب برقرار است.


ارتباط مستقیم اجزائی از کامپیوتر که به کمک و در ارتباط با واحد مرکزی کار می‌کند.


On-line operation

عملیاتی که نتیجه آنها بلافاصله در همان طبقه از کامپیوتر قابل استفاده است.


On-off control

سیستم کنترلی که فقط دو حالت انتخابی دارد.


On-off keying

قطع و وصل خروجی یک مدار برای تولید سیگنال ورودی در یک مدار دیگر.


one-many function switch

کلیدی در کامپیوتر که با یک فرمان بکار می‌افتد و چند فرمان صادر می‌کند.


Op code (operation code)

رمز یا نشانی عملیات در یک دستورالعمل که در انگاره ثبت می شود.


Op code (operation code)

رمز یا نشانی عملیات در یک دستورالعمل که در انگاره ثبت می شود.


قطع مداوم یک مدار الکتریکی که از عبور جریان جلوگیری می کند.


Open circuit

مداری که مسیر بسته‌ای برای جریان ایجاد نمی‌کند.


برنامه یا سیستمی که طوری طراحی می‌شود تا به آسانی قابل توسعه باشد.


Operand

1- یک بخش یا یک عنصر از یک عمل.

2- نشانی یک محفظه


مدت زمان داخلی بین کاربرد جریان یک رله سیم پیچی و عملیات اتصال آن .


Operating ratio

نسبت تعداد ساعت کار ماشین یا کامپیوتر به تعداد ساعاتی که برای سرویس یا تهیه برنامه آن صرف می‌شود.