1- زبانی که ماشین بدون ترجمه قابل به جذب و درک آن است.
2- بطور عام، زبانی که کامپیوتر به کمک آن دستورالعملها را درک و اجرا می کند.
زنگی که در فواصل یکنواخت و بطور اتوماتیک ادامه پیدا میکند تا زمانی که به مکالمه پاسخ داده شود و یا قطع گردد.
یک ناحیه کوچک قابل تحرک مغناطیس شده که در تحت شرایط معینی در یک ورقه نازک کریستال سنگ مغناطیسی که مشابه یک IC ساخته میشود، تشکیل شده است چنین حبابهایی محل ذخیره بسیار متراکم دسترسی سریال برای بیتها ایجاد میکند.
1- هسته مغناطیسی یک سیم پیچ یا هر نوع وسیله الکترومغناطیسی.
2- حلقههای فریت که سیمهای حامل جریان را احاطه کرده و اطلاعات را بصورت مغناطیسی در خود ذخیره میکنند.
حافظه گردندهای به شکل صفحات متعدد که روی هر یک از آنها در حدود 5 میلیون علامت در صد ردیف ثبت میشود و در کامپیوترهای جدید به کار میرود.
استوانه گردندهای که سطح آن از ذرات مغناطیسی پوشیده شده و اطلاعات را بصورت آثار مغناطیس روی ذرات سطح خود ذخیره میکند.
محوطهای در اطراف جریان الکتریکی یا مغناطیس که در آن نیروهای ناشی از جریان یا مغناطیس را میتوان تشخیص داد.
قسمتی از خطوط قوا که در مسیر پیش بینی شده بسته نمیشوند و تراکم ناشی از آنها مورد استفاده قرار نمیگیرد.
اختلاف بین میزان تراکم خطوط قوای مغناطیسی در هر نقطه از یک محیط و میزان تراکم در خلاء همان نقطه.
بخشی از کامپیوتر که از یک واحد عمل آوری مرکزی (CPU) و یک حافظه انبوه دسترسی اتفاقی تشکیل شده باشد.