واژه‌نامه مخابرات و ارتباطات راه دور





a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 43
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 2976

واحد توان الکتریکی که برابر است با کار عبور یک آمپر جریان در یک ولت . برای جریانهای مستقیم برابر است با حاصل ضرب ولتاژ در جریان و یا حاصل ضرب مقاومت مدار در مربع جریان و برای جریان متناوب مقدار آن برابر است با حاصل ضرب ولتاژ مؤثر در جریان مؤثر و ضریب قدرت مدار.


مدار الکتریکی که بیت ها را به شکل بار الکتریکی در یک خازن ذخیره می‌نماید.


1- دستگاهی که رابطه بین واحد مرکزی و واحدهای خروجی را تأمین می‌کند.

2- دستگاهی که ضمن انتقال اطلاعات، شکل اطلاعات را به صورت قابل قبول دستگاهها تبدیل می‌کند و عوامل وارسی را به کاراکترها اضافه می‌نماید.

3- در برخی موارد به بخش مفسر دستورالعمل‌ها از مواد اجرای عملیات واحد کنترل گفته می‌شود.


ضریب قدرت برابر با یک است به شرط وجود جریان متناوب در یک مدار موقعی که ولتاژ و جریان هم فاز باشند.


ماشینی است شبیه ماشین منگنه که به کمک آن می‌توان کارت منگنه شده یا نوار کاغذی منگنه شده را بازرسی کرد.


محیط، وسایل فیزیکی که برای ثبت و نگه‌داری برنامه‌ها و اطلاعات در خارج از حافظه داخلی بکار می‌رود.


واسطه‌ای که اطلاعات خروجی روی آن ثبت می‌شود.


واسطه هایی که اطلاعات ورودی روی آنها ثبت می‌شود. 


جمع کلمه Medium (لاتین).


نمایش ریاضی یک مسئله برای بازشناسی و تعیین ارتباط منطقی مراحل حل آن.


1- جریان، ولتاژ، قدرت با نیرویی که به یک مدار یا دستگاه داده می‌شود.

2- اطلاعات ورودی، اطلاعات یا برنامه‌هایی که برای اجراء در اختیار واحدهای ورودی کامپیوتر گذاشته می‌شود تا به حافظه منتقل شود.


یکی از سه الکترود یک ترانزیستور که معادل کاتودیک لامپ رادیوئی است و معمولاً به شکل یک پیکان در شکل مدارات استفاده می شود.


ترمینال ورودی یک بلوک ساختمانی که بطور نمونه برای دریافت یک سیگنال ساعت کنترل تنظیم به کار می‌رود، و یا برای یک سیگنال کنترل یا حتی دیتا مورد استفاده قرار می گیرد.


Cable , entrance

کابلی است که مدارها و سیم‌های مشترکین را به مرکز تلفن می‌آورد.


شامل آن دسته از ترمینالهایی است که بدون در نظر گرفتن زمان (ساعت مرکزی) کار می‌کنند.


دستگا‌ه‌های پرورش اطلاعات، گاهی این اصطلاح به جای واحد مرکزی کامپیوتر (cpu) بکار می رود.


دستگاهی که تمام اجزاء آن از جامدات تشکیل شده باشد.


Charge coupled device (CCD)

وسیله‌ای برای ذخیره سازی بسیار متراکم دسترسی بیت‌ها بصورت بسته‌های کوچک بارهای الکتریکی که در امتداد سطح چیپ نیمه هادی حرکت می‌کند.


Semiconductor device

وسیله‌ای که کار آن بستگی به خواص نیمه هادی بودنش دارد.


Cross connect

وصل کردن یک نقطه از مدار به نقطه‌ای دیگر.


1- لغت مترادف " Earthed " در انگلیسی.

2- میله یا لوله‌ای که باعث اتصال الکتریکی بهتری نسبت به زمین می شود.


ارتباط دو مدار با استفاده از یک قطعه سیم.


Steady state

موجی که حداکثر دامنه آن ثابت و بدون تغییر است.


Normal position

دستگاه در حالتی که کاری انجام نمی دهد.


وضعیت منطق یک هادی در یک مدار دیجیتال، یعنی این که آیا 1 حمل می‌کند یا 0.


وسیله ارتباط مرکز تلفن خودکار به مدار فرستنده