1- زبانی که ماشین بدون ترجمه قابل به جذب و درک آن است.
2- بطور عام، زبانی که کامپیوتر به کمک آن دستورالعملها را درک و اجرا می کند.
زبانی که در آن دستورالعمل ها و عبارتها به زبان متعارفی نزدیک است و در این زبان هر دستورالعمل برنامهای معادل یک یا چند دستورالعمل ماشین است.
شامل یک سری دستورات ورودی و خروجی که جهت عملیات کنترل و نگهداری، نصب و آزمایش سیستمهای برنامه ذخیرهای استفاده میشود.
فاصله زمانی بین دو لحظهای که دامنه سیگنال از مقدار حداکثر به حداقل میرسد و معمولاً برحسب فاصله زمانی بین 90 و 10 درصد حداکثر دامنه سیگنال بیان میشود.
فاصله زمانی بین لحظه ای که علامت آزمایشی متوقف میشود تا لحظهای که حرکت و عمل دوباره آن شروع میشود.
فاصله زمانی بین دو لحظهای که دامنه سیگنال از مقدار حداکثر به حداقل میرسد و معمولاً برحسب فاصله زمانی بین 90 و 10 درصد حداکثر دامنه سیگنال بیان میشود.
1- مدت زمان برای دریافت اطلاعات از حافظه ماشینهای محاسب و مغزهای الکترونی.
2- حد متوسط زمانی که طول میکشد تا یک بیت یا یک کلمه بطور اتفاقی در یک واحد حافظه خوانده شود.
سیستم کوچکتر داخل سیستم بزرگتر. هر زیر سیستم میتواند بعنوان یک سیستم جداگانه با کارهای خودش در نظر گرفته شود.